پنجشنبه ۱ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۲۵
کد مطلب : ۸۵۳
plusresetminus
قیمت هر دلار آمریکا دیروز دوباره روندی صعودی را تجربه کرد و 3.5درصد نسبت به روز سه‌شنبه گران‌تر شد. روند صعودی قیمت دلار البته تحت‌تأثیر بالارفتن قیمت درهم امارات بود که روز گذشته با جهشی 7.7درصدی به محدوده 8هزار تومان رسید.
دلار ارزان می‌شود؟
صبح‌شد: قیمت هر دلار آمریکا دیروز دوباره روندی صعودی را تجربه کرد و 3.5درصد نسبت به روز سه‌شنبه گران‌تر شد. روند صعودی قیمت دلار البته تحت‌تأثیر بالارفتن قیمت درهم امارات بود که روز گذشته با جهشی 7.7درصدی به محدوده 8هزار تومان رسید.

به‌گزارش همشهری، روند کاهش نرخ دلار و درهم که روز سه‌شنبه همه را غافلگیر کرد و پیام‌آور فروکش کردن انتظارات تورمی و فاصله گرفتن قیمت‌ها از ثبت رکورد جدید بود، تنها یک روز دوام آورد و از عصر روز چهارشنبه روند قیمت‌ها دوباره صعودی شد به‌گونه‌ای که تا ساعت 16 دیروز هر دلار آمریکا در صرافی‌های مجاز 28هزارو500تومان بود و در معاملات فردایی دلار 28هزارو850تومان دادوستد شد.

تحلیلگران بازار و اقتصاددانان پیش از این نسبت به ایجاد شوک غیرواقعی به بازار ارز هشدار داده بودند، آنان بر این باور هستند که نوسان شدید قیمت‌ها، ثبات بازار ارز و البته چشم‌انداز تصمیم‌گیری فعالان اقتصادی را در خطر قرار می‌دهد. آنها می‌گویند بهتر است دولت دنبال ثبات در بازار ارز باشد و اجازه دهد تا قیمت در نتیجه عرضه و تقاضا به تعادل برسد. برخی کارشناسان برآورد کرده‌اند اگر جلوی رشد پایه پولی و نقدینگی گرفته شود و بانک مرکزی در اجرای سیاست‌های پولی خود موفق شود، این امکان وجود دارد که نرخ ارز به وضع تعادلی، حتی به محدوده کمتر از 25هزار تومان هم برسد.

ماجرای نرخ واقعی

دیروز همزمان با تغییر نرخ‌ها در چهارراه استانبول، رئیس دفتر رئیس‌جمهور از دستور رئیس‌جمهور به رئیس‌کل بانک مرکزی و مسئولان ذیربط برای برنامه‌ریزی و تلاش برای کاهش و واقعی کردن قیمت دلار خبر داد. رئیس دفتر رئیس‌جمهور گفت: قیمت‌های دلار در بازار واقعی نیست. باید تلاش کنیم کالاهایی که به همراه گران شدن ارز قیمت آنها بالا رفت، قیمت واقعی خود را پیدا کند.
حالا اصلی‌ترین سؤال این است که منظور دولت از قیمت واقعی دلار چیست؟ مهرماه سال97 بود که محمود واعظی در حیاط پاستور ظاهر شد و تأکید کرد: قیمت ارز اصلا این ارقام نیست و معتقدیم نرخ ارز از 7هزارو500تومان ارائه شده در سامانه نیما هم کمتر است. حالا این تازه‌ترین موضع‌گیری محمود واعظی است که به نقل از رئیس‌جمهور درباره قیمت واقعی دلار آمریکا نظر می‌دهد. اما آیا مداخله سیاسی و سیاست‌های دستوری می‌تواند ثبات را به بازار ارز برگرداند؟

بانک مرکزی در تنگنای سیاست
به‌گزارش همشهری، بانک مرکزی همواره و به‌ویژه در روزهای التهاب بازار ارز با سیگنال‌ها و فشارهای سیاسی دولتمردان مواجه می‌شود تا به هر قیمت ممکن جلوی رشد قیمت دلار را بگیرد و حتی قیمت را به نرخ مطلوب دولت کاهش دهد درحالی‌که سیاست اصلی عبدالناصر همتی نه کاهش تصنعی قیمت ارز که بازگرداندن تعادل به بازار است و به همین دلیل او تلاش می‌کند از کانال صرافی بانک ملی و سایر ابزارهای در اختیارش، از بروز تنش ارزی در بازار و اقتصاد جلوگیری کند.

در تازه‌ترین تحول پس از ریزش بیش از 3هزار تومانی ارزش دلار آمریکا در روز سه‌شنبه و حتی ورود به کانال 26هزار تومان، دیروز دوباره قیمت ارز رو به افزایش نهاد به‌نحوی که تحت‌تأثیر افزایش نرخ حواله درهم امارات به‌عنوان شاخص تعیین‌کننده در نیازهای تجاری ارز، قیمت هر دلار آمریکا به بالای 28هزارو500تومان هم رسید. اما صرافی بانک مرکزی دیروز قیمت خرید هر دلار را 25هزارو620تومان و قیمت فروش هر دلار را 28هزارو600تومان اعلام کرد که نشان از شکاف زیاد بین قیمت خرید و فروش داشت.

حرکت پاندولی ارز در بازار

بازار ارز ایران در روزهای پایانی هفته حرکت پاندولی را تجربه می‌کند و هر سیگنالی چه از جانب بانک مرکزی و یا دولتمردان، باعث نوسان شدید در بازار می‌شود. انتظار می‌رود این روند دست‌کم تا انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا در روز 13آبان ادامه داشته باشد چرا که برخی تحلیلگران نوسان این روزهای بازار را به انتظارات احتمالی از نتیجه انتخابات آمریکا نزدیک می‌دانند. حالا باید دید آیا ثبات به بازار ارز برمی‌گردد یا اینکه دور تازه‌ای از تنش ارزی در راه است؟

فشار احتمالی به بانک مرکزی برای پایین‌آوردن قیمت ارز، تنها به مثابه یک تنفس مصنوعی عمل می‌کند و اگر این نهاد بخواهد با ارزپاشی قیمت را پایین‌ بیاورد، دست خود را خالی خواهد کرد. از این منظر اجازه‌ دادن به بانک مرکزی برای انضباط شدید پولی و جلوگیری از عوامل تقویت‌کننده نرخ تورم و انتظارات تورمی گزینه مطلوب‌تری است تا مداخله با تزریق بی‌محابای ارز برای فرونهادن آتش قیمت‌ها در کوتاه‌مدت.
 
 راز بالا و پایین‌شدن دلار

نوسانات 2روز اخیر بازار ارز بیشتر منعکس‌کننده انتظارات مردم از تحولات آینده بود چرا که از یک‌سو این تحلیل وجود دارد که آرای الکترال جو بایدن، نامزد حزب دمکرات از دونالد ترامپ نامزد حزب جمهوریخواه آمریکا بسیار بیشتر است و بعید به‌نظر می‌رسد در مدت باقیمانده تا روز انتخابات، رئیس‌جمهور فعلی این کشور بتواند آرای لازم را کسب کند و در کاخ سفید برای 4سال دیگر باقی بماند. به همین دلیل استنباط می‌شود که درصورت ورود جوبایدن به کاخ سفید و احیای برجام، دست‌کم تحریم‌ها از استحکام و شدت گذشته برخوردار نباشد. حتی به ایران اجازه داده شود که از منابع ارزی خود در برخی بانک‌های کشورهایی چون چین و عراق استفاده کند.
از سوی دیگر پس از سفر اخیر رئیس‌کل بانک مرکزی به عراق این خبر قوت گرفت که به‌احتمال زیاد طرف عراقی اجازه پیدا کرده تا بیش از 5میلیارد دلار از منابع ارزی ایران را آزاد کند. البته این آزادسازی به‌معنای ورود ارز به شکل اسکناس یا دسترسی برای خرید هر کالایی نخواهد بود، اما این احتمال وجود دارد که بخش زیادی از نیاز تجاری ایران به ارز برای خرید کالاهای اساسی و ضروری از کانال کشور عراق تامین شود. به‌طور طبیعی دسترسی ایران به ارزهای خود، فشار برای تقاضای ارز تجاری را کاهش خواهد داد.
انتظار می‌رود اگر روند نزولی ارزش ارزهای خارجی دست‌کم به‌صورت موقت ادامه یابد، بخش زیادی از دلارهای خانگی راهی بازار آزاد شود، مشروط به اینکه انتظارات تعدیل شود و چشم‌انداز باثبات‌تری را تجربه کنیم. البته اگر مردم یقین پیدا کنند که روند نزولی ممکن است ادامه داشته باشد، موج فروش دلارهای خانگی تشدید خواهد شد.
انتقادی که به بانک مرکزی به‌عنوان سیاستگذار پولی کشور برمی‌گردد این است که چرا نظارت بر شبکه بانکی ضعیف است و بسیاری از اخطارها جدی گرفته نمی‌شود و بسیاری از وعده‌ها هم تحقق نیافته و ادامه این روند اثرگذاری سیاست‌های پولی و ارزی را تضعیف می‌کند.
مسئله دیگر البته به دخالت‌های احتمالی دولت در سیاست‌های بانک مرکزی برمی‌گردد و اینکه گفته یا دستور داده شود که نرخ دلار باید واقعی شود، یک پیام مبهم است چرا که باید مشخص گفته شود نرخ واقعی دلار یعنی چه؟ واقعیت این است که حتی اگر بانک مرکزی به دستور دولت بخواهد قیمت ارز را پایین بیاورد و به تزریق ارز روی آورد، هم قادر به ادامه این سیاست در بلندمدت نخواهد بود چرا که دسترسی به منابع ارزی کشور به‌شدت محدود و قفل و درآمد ارزی ناشی از صادرات نفت هم به صفر نزدیک شده است. عقلانیت ایجاب می‌کند که اجازه داده شود تا قیمت ارز در نتیجه عرضه و تقاضا شکل بگیرد و تلاش برای کاهش تصنعی آن متوقف شود. مسئله دیگر اینکه هم‌اکنون هم اگر بانک مرکزی بخواهد به تزریق فیزیکی دلار روی آورد، تقاضای مؤثری برای دلار سبز آمریکا وجود ندارد و بیشتر تقاضای موجود برای واردات است که رفع این نیاز با دلار فیزیکی ممکن نیست. در شرایط پرنوسان بازار سکه، دلار و طلا، اینکه به مردم گفته شود،  در این بازار سرمایه‌گذاری نکنند، چندان مورد توجه قرار نمی‌گیرد چرا که همه دنبال حفظ ارزش دارایی‌های خود هستند و بهتر است مردم ریسک سرمایه‌گذاری در بازارها را درنظر بگیرند. به‌ویژه اینکه تحولات روزهای آینده ممکن است ریسک را افزایش دهد.
 
 تحریم، ابهام و آشفتگی اقتصاد

یکی از پیش‌شرط‌های تحلیل اقتصادی، وجود اطلاعات شفاف است، اقتصاد ایران همواره از نبود شفافیت رنج برده است. حضور نوعی از مافیای سازمان‌یافته، ممزوج با دستگاه رسمی دولت، با رانت‌های گسترده، یکی دیگر از عوامل ساختاری در فرار اقتصاد از مسیر شفافیت است.

همگام با اینها اقتصاد ایران در 40سال گذشته با پدیده تحریم‌های بین‌المللی گسترده شامل 3دسته تحریم؛ شورای امنیت سازمان ملل و تحریم‌های اولیه و ثانویه ایالات متحده روبه‌رو بوده که 2مورد آخر به‌دلیل سلطه دلار در مناسبات مالی از عمق و قدرت بیشتری برخوردار است.

این تحریم‌ها از 2جهت می‌تواند مهم باشد، نخست اینکه تحریم  در 3دهه گذشته به‌عنوان یک عامل برونزا، ریل اقتصاد را به مسیر دیگری رانده، مثال بارز این مهم گسترش صنعت ساخت‌وساز و ایجاد حاشیه سودهای سرسام‌آور از راه دلالی زمین و مسکن است تحلیل این روند بدون توجه به چرایی و اصل ماجرا یعنی تحریم‌ها امکان‌پذیر نخواهد بود. از سوی دیگر تحریم باعث شده فعالان سیاسی و اقتصادی در سطوح مختلف، برای در امان ماندن از خطر تنبیه تحریم‌کنندگان، به نوعی از عدم‌شفافیت مضاعف در ارائه اطلاعات اقتصادی روی آورند. در نتیجه در زمان بروز اختلالات عملکردی، مانند کمبود یک محصول خاص، نظام مدیریت اقتصادی به‌دلیل ارائه نشدن شفاف اطلاعات، درباره دلایل و چگونگی این نوع کمبود‌ها و نقطه سرآغاز آنها با نقصان و دشواری مواجه می‌شود.

ماجرای فرار از شفافیت آنچنان حاد، عمیق و ساختاری شده که مثلا در مورد قیمت خودرو و ارز با نوعی گنگی و بی‌برنامه‌بودن، ناشی از ارائه اطلاعات غلط مواجه می‌شویم. فرار از شفافیت به‌خصوص در دوره تحریم‌های اخیر، در 3سال گذشته، با رشد روزافزونی روبه‌رو بوده که البته اصلی‌ترین دلیل آن شیوه‌های جنگ اقتصادی تیم فعلی حاکم بر کاخ سفید و اثر آن بر اقتصاد ایران است. تحریم‌های اعمال شده در دوره اوباما، به‌عنوان نمونه در حوزه نفت، آخرین حلقه زنجیره صنعت نفت را هدف می‌گرفت، در نتیجه به عمد یا به سهو حفره‌ای برای دور زدن تحریم‌ها باز گذاشته شده بود اما در دوره فعلی، طراحان تحریم کل زنجیره صنعت و اقتصاد را با تقاطع‌گیری‌های اطلاعاتی هدف گرفته‌اند.

در نتیجه اعمال این نوع از تحریم‌ها، ماشین تحریم به‌طور خودکار با کسب هرنوع اطلاعات جدید، نقاط تازه‌ای را مورد اصابت قرار می‌دهد. به‌عنوان نمونه 2سال پیش برخی اشخاص حقیقی و حقوقی؛ پس از مراجعه به امور بین‌الملل وزارت نفت و شرکت نفتی نیکو و ارائه مدارک مورد نیاز، درخواست خرید نفت و مشتقات نفتی را ارائه دادند اما این خریداران صوری، پس از آگاهی از مدل تسویه، نحوه حمل‌ونقل و روش صدور بیمه‌نامه‌ها، اطلاعات کسب شده را در اختیار اوفک، یعنی مسئول اعمال تحریم‌ها در وزارت خزانه‌داری آمریکا، قرار دادند. این اطلاعات در نهایت به انسداد مسیر صادرات نفت منجر شد هرچند این مسیر دوباره باز طراحی شد اما به هرحال گرفتاری‌هایی برای مسئولان فروش نفت ایران ایجاد کرد.

باید توجه داشت 3مکانیسم موجود در جنگ اخیر تحریم‌ها، یعنی آهسته بودن، شدید بودن و زنجیره‌ای بودن آن؛ به مرور کارگزاران اقتصاد ایران را در بخش‌های دولتی و حتی خصوصی به سوی فرار از شفافیت و پنهان کردن عمدی اطلاعات و در بعضی اوقات ارائه داده‌های غلط و گمراه‌کننده سوق داده، موضوعی که هرچند گریزناپذیر به‌نظر می‌رسد اما به‌هرحال آثار منفی خود را بر اقتصاد ایران برجای گذاشته است.

انتهای پیام/
https://sobhshod.ir/vdcjfteozuqei.sfu.html
منبع : همشهری
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما