يکشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۲۰
کد مطلب : ۱۰۶۴
plusresetminus
دیگر سِر شدیم از بس در مورد هوتگ‌هایی‌گفتیم‌كه خیلی راحت جان بچه‌ها را می‌گیرد و داغ به دل پدرها و مادرها می‌گذارد، از گاندوهایی صحبت‌كردیم‌ كه دست و پای بچه‌ها را با دندان‌های تیزشان قطع می‌كنند یا آنها را می‌كشند.
جزئیات مرگ کودک چابهاری در هوتگ
صبح‌شد: دیگر سِر شدیم از بس در مورد هوتگ‌هایی‌گفتیم‌كه خیلی راحت جان بچه‌ها را می‌گیرد و داغ به دل پدرها و مادرها می‌گذارد، از گاندوهایی صحبت‌كردیم‌ كه دست و پای بچه‌ها را با دندان‌های تیزشان قطع می‌كنند یا آنها را می‌كشند. این همه نوشتیم، اما اتفاقی نیفتاد. نه وضعیت گاندوها سر و سامان داده شد و نه آب روستاییان. سریال مرگ‌های هوتگی تمامی ندارد و همین چهارشنبه هفته پیش، دوباره پسربچه چهارساله‌ای در هوتگ غرق شد، اما مثل همیشه، آب از آب تكان نخورد.

محمد جدگال چهارساله، تازه‌ترین قربانی هوتگ است، پسربچه كوچكی از روستای نندوآباد بخش پلان چابهار. چهار روز از مرگ محمد گذشته و حالا مادر داغدارش دمپایی‌های كوچك پسركش را به آغوش می‌كشد و های‌های اشك می‌ریزد.

 مرگ در كمین محمد

مرگ در هوتگ، كابوس مادر محمد بود و برای همین، چشم از بچه‌هایش برنمی‌داشت، اما خبر نداشت محمد كوچكش هم طعمه هوتگ می‌شود. اصغر جدگال، دایی محمد از روز حادثه می‌گوید: «آن روز محمد دستشویی كرده بود. مادرش به او گفت همان‌جایی ‌كه هست، بماند تا خودش او را كنار هوتگ ببرد و بشوید. نزدیك خانه یك هوتگ بود و برای همین مادر محمد می‌ترسید. چند دقیقه بعد وقتی خواهرم برگشت، محمد را ندید. اطراف را نگاه كرد، اما نبود. وقتی سمت هوتگ رفت، دمپایی‌های محمد را دید كه روی آب بود. به درون آب هوتگ پرید تا محمد را نجات دهد، اما پیدا كردن او در هوتگی با عمق آب چهار تا شش متر، كار ساده‌ای نبود. چند نفر كه خواهرم را در هوتگ دیده بودند، به‌سرعت به كمكش آمدند و او را از آب بیرون كشیدند. اهالی روستا وقتی متوجه حادثه شدند، درون هوتگ را گشتند، اما محمد را پیدا نكردند تا این‌كه تور و موتور آب آوردند و با خالی كردن هوتگ، محمد پیدا شد.»

محمد یك ساعت زیر آب بود، اما مادرش هنوز امیدوار بود او زنده باشد. او را به بهداری نزدیك محل زندگی‌شان بردند، اما به گفته دایی محمد، هیچ امكاناتی نداشت. باید او را به چابهار می‌بردند كه تا آنجا حداقل سه ساعت راه بود كه شدنی نبود. محمد به همین راحتی جانش را از دست داد. دایی محمد نمی‌داند از كدام دردش بگوید. از هوتگ‌هایی كه هر از گاهی هوس‌ گرفتن جان كودكان را می‌كنند یا زندگی خواهرش: «شوهرخواهرم پاكستانی است و چون جز خواهرم، زن دیگری هم دارد، وقتی به ایران می‌آید، به او خرجی می‌دهد. نیاید، خودمان مخارجش را پرداخت می‌كنیم. محمد به خاطر پدرش، هنوز شناسنامه نداشت و به همین خاطر بهداشت و بیمارستان به او خدماتی نمی‌دادند. نمی‌دانیم چرا كسی به مشكلات ما توجه نمی‌كند. هرجای روستا را كه نگاه كنید، پر است از هوتگ‌ كه عمق‌های زیادی دارد و شده‌اند قاتل جان بچه‌های‌مان. اینجا همه مجبورند از هوتگ برای شستن لباس یا آب خوردن استفاده كنند، چون آب لوله‌كشی نداریم. هوتگ‌ها را نمی‌توانیم ایمن‌سازی كنیم. اینجا همه كارگر و كشاورز هستند و بیكاری هم زیاد است. هزینه ایمن‌سازی یك هوتگ حداقل 15 میلیون تومان است، دولت می‌تواند این كار را انجام دهد، اما كشاورز و كارگر از كجا این همه پول بیاورد؟ یكی از وزرا، فكر كنم وزیر نیرو بود، وقتی به اینجا آمد، با این‌كه به اوگفته شده بود چه مشكلاتی وجود دارد، حتی نرفت وضعیت هوتگ‌ها را ببیند. ما دردمان را باید به چه كسی بگوییم.»

 ما هم انسان هستیم و جان داریم

عبدالحمید پاهنگ، یكی از اهالی بخش پلان هم دل پردردی از هوتگ‌ها دارد و می‌گوید: «تا چند سال قبل كه فضای مجازی نبود، كمتر كسی از هوتگ‌ها و مرگ و میر بچه‌ها در آن خبر داشت، اما حالا چند سالی است كه تا بچه‌ای در هوتگ غرق می‌شود، خبرش خیلی زود در فضای مجازی منتشر می‌شود و شما خبرنگاران پیگیر آن می‌شوید. مرگ بچه‌ها در هوتگ آن‌قدر برای عده‌ای عادی است كه حتی در اخبار هم چیزی از آن نمی‌گویند. وقتی آب نیست، اهالی مجبورند از آب هوتگ استفاده كنند. سراغ هر خانه‌ای كه بروید، یك هوتگ دارد. شاید بخشی از آب مورد نیازشان را تامین‌ كند، اما پدر و مادرها دائم باید مراقب فرزندان‌شان باشند كه سمت هوتگ نروند و غرق نشوند. چند وقت پیش نماینده ما   در مجلس و برخی مسؤولان دیگر نیز به اینجا آمدند، اما بدون انجام هیچ‌كاری رفتند. ما هم انسان هستیم و جان داریم، تا كی باید پدرها و مادرها داغ فرزندشان را ببینند؟ تا كی باید از هوتگ و گاندو بترسیم، تا كی باید رنج بی‌آبی را به جان بخریم؟» 

انتهای پیام/
https://sobhshod.ir/vdcc.eqsa2bqx0la82.html
منبع : جام جم
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما