صبح شد: تحریمهای آمریکا علیه ایران، تنها مشکل اقتصادی ما نیست، اما شاید مهمترین چالشی باشد که امروز در کشور با آن دست و پنجه نرم میکنیم. تحریمهایی که بخش اعظمی از منابع درآمد ارزی ایران را به نوعی مسدود کرده و با همکاری معضلی به نام تصویب نشدن FATF صادرات کشور را دچار مشکلات جدی کرده است. از بین رفتن برجام، توافقی تاریخی که دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا آن را بههم زده، نتایج خود را در ۲ سال اخیر روی اقتصاد ایران گذاشت و حالا بهنظر میرسد با روی کار آمدن جو بایدن، نامزد حزب دمکرات دوباره قابل دسترس شده است. بعضی از تحلیلگران اقتصادی بر این باورند که حضور بایدن فرصت تنفسی به اقتصاد ایران است که ترامپ آن را دریغ کرده بود.
فرصتی که میتوان امید داشت در آن امکان اصلاح ساختارهای غلط اقتصادی دوباره فراهم شود چرا که با متوقف شدن روند تشدید تحریمها بحرانهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در کشور اندکی فروکش میکند؛ البته اگر دغدغهای برای بهبود و ترمیم این آسیبها در میان مسئولان وجود داشته باشد. بعضی دیگر از تحلیلگران، اما بر این باورند که آنقدر خشتهای اول کج نهاده شده که دیگر به حال این اقتصاد فرقی نمیکند ترامپ یا بایدن، قهر یا مذاکره، جنگ یا مصالحه... کمتر از ۳ سال پیش بود که دکتر مسعود نیلی در اینباره هشدار داده بود. این اقتصاددان با نام بردن از ۵ ابرچالش بزرگ اقتصادی در ایران گفته بود که اقتصاد ایران اسیر یک توهم در سطح سیاستگذار و جامعه شده است. توهمی که دولت خود را متصدی تمام امور اقتصادی میداند و جامعه ارائه منابع ارزان از سمت دولت را یک وظیفه بدیهی میداند؛ غافل از اینکه همین رویکرد سبب مخارج افراطی دولت و مصرف بیرویه جامعه شده است. مسعود نیلی رفع این تمرین اجتماعی غلط ۷۰ ساله را از ضروریات اقتصاد کشور دانسته بود و «بودجه»، «صندوقهای بازنشستگی»، «نظام بانکی»، «محیطزیست» و «منابع آبی» را بهعنوان ابرچالشهای اقتصاد ایران فهرست کرده بود. امروز همه آن چالشها به قوت خود باقیاند، اما سیاست آمریکا در برابر ایران ممکن است تغییر کند. بهخصوص که بایدن پیش از انتخاب توسط مردم آمریکا، وعده بازگشت به برجام داده بود؛ وعدهای که اگرچه هنوز عملی نشده، اما همان فردای اعلام پیروزی این کاندیدا تأثیر خود را بر بازارهای اقتصادی گذاشت، سکه به کانال ۱۱ میلیون تومان و دلار به کانال ۲۳ هزار تومان برگشتند. البته شاخص کل بورس ایران هم بعد از انتشار این خبر، منفی شد و تا پایان هفته منفی ماند.
سؤالی که در این میان بهنظر میرسد گوشه ذهن همه در این روزهای پرتلاطم بازارهاست این است که در نهایت تکلیف سرمایهگذاران مختلف چه میشود؟ آیا قرار است همه آنها که پساندازهای ریالی خود را وارد بازارهای مختلف کردهاند متضرر شوند؟ بیشتر اقتصاددانها، اما بر این باورند که این معادله پیچیده جواب روشن و سادهای نداشته و برای هراس کنونی سرمایهگذاران- حداقل فعلا- تحلیل آرامشبخشی وجود ندارد.
بازار خودرو در رکود میماند
فربد زاوه ـ تحلیلگر خودرو: اثر کوتاهمدت روانی در نهایت خود را در بازه زمانی کوتاهمدت براساس نرخ تورم تنظیم خواهد کرد. تا مادامی که سیاستگذاری در بازار خودرو اصلاح نشود، تلاطمها و نوسان قیمتی در بازار خودرو وجود خواهد داشت، اما در بازه کوتاهمدت، بازار از سمت تقاضا دچار رکود و انجماد میشود و در نتیجه این اتفاق قیمت خودرو پایین میآید. چرا که امروز این خوشبینی و امید در جامعه ایجاد شده که قیمتهای خودرو شکسته خواهد شد و سقوط نرخها اتفاق خواهد افتاد. این امید ریشه در آن دارد که جامعه امروز این احتمال را میدهد که بایدن به برجام برگردد و شرایط فرق کند. این در حالی است که سرنوشت سیاسی ایران در این حوزه به انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰ خود ما هم بستگی دارد و تا آن زمان بازار در نوعی رکود عمیق فرو میرود. اما برای پاسخ به این پرسش که این رکود منجر به کاهش قیمت میشود یا نه، باید در نظر بگیریم که بیش از بازگشت به برجام ما نیاز به اصلاح سیاستها در صنعت خودرو، قیمتگذاری و شکست انحصار خودروسازان دارد. سیاستهای کلان باید در بانک مرکزی، وزارت اقتصاد، سازمان برنامه و بودجه و وزارت صنعت، معدن و تجارت دوباره بررسی و سپس اصلاح شوند. متأسفانه امروز چنین ارادهای اصلا در بین مسئولان وجود ندارد. همانطور که در شرایط تحریمی کشور بدون برنامه اداره شد، بهنظر میرسد درصورت لغو تحریمها هم مسئولان برنامهای برای استفاده از این فرصت - حداقل در حوزه خودرو- ندارند و قرار است شیوه اداره همان «باری به هر جهت» همیشگی باشد. همچنان همان حرفها زده میشود و همان آدمها در این بازار دلالی میکنند. سوءمدیریت خودروسازان میتواند به کل اقتصاد ایران آسیب برساند و ورشکستگی گریزناپذیر این شرکتها میتواند تبعات سنگینی برای کشور ایجاد کند.
کاهش قیمت طلا میتواند ادامه داشته باشد
عبادالله محمدولی ـ کارشناس بازار طلا و سکه: مردم بهدنبال جایی برای سرمایهگذاری میگردند که برای آنها ارزش افزوده ایجاد کند. دولت باید برای هدایت این نقدینگیها راه چارهای بیندیشد که نتایج آن هم به سود مردم باشد هم به سود اقتصاد کشور. نوسانهای بازار طلا عموما باعث ایجاد ترس در دل سرمایهگذاران میشود و آنها را بر آن میدارد که تصمیم خود را تغییر دهند و تقاضا را به سمت بازارهای دیگری هدایت کنند. کمتر تحلیلگری میتواند صراحتا درباره ریزش یا جهش بازاری اظهارنظر کند. پیشبینی یک بازار وابسته به فاکتورهای متفاوتی است، اما با توجه به شعارهایی که جو بایدن داده و همچنین مشکلاتی که امروز اقتصاد آمریکا با آنها مواجه است، شک نکنید که دلار آمریکا در برابر سایر ارزها تضعیف میشود. چنین اتفاقی این بستر را فراهم میکند که سرمایهگذاران، سرمایه خود را سوی بازار طلا هدایت کنند تا کمتر متضرر شوند. اونس جهانی در سه چهارماه آینده حتما به بالای ۲ هزار دلار خواهد رسید. این تفکر که روی کار آمدن بایدن میتواند منجر به کاهش قیمت همه چیز در ایران شود، تفکر درستی نیست. از سوی دیگر، آنقدر که مردم ما انتظار دارند، سیاست ترامپ با بایدن- حداقل در قبال ایران- فرق نخواهد کرد. اگر تمهیدات، چارهاندیشیها و برنامههای مسئولان به درستی انجام شود، سرمایهگذاران نه در بازار طلا، که در هیچ بازاری متضرر نخواهند شد. اگر غیراز این عمل شود، شک نکنید که طلا نوسانهای شدیدی را تجربه خواهد کرد. همچنین من بر این باورم که اگر جو بایدن در آرامش کاخ سفید را تحویل بگیرد، در یکی دوماه آینده، درست در بازه زمانی که رئیسجمهور تازه آمریکا، سیاستهای کوتاهمدت خود را اعلام میکند، احتمالا بازار طلای ایران، کاهش قیمت را تجربه خواهد کرد. اما اگر تمهیداتی که در چند سطر بالاتر گفتم اتخاذ نشود، هیچ بعید نیست که دوباره در بازار طلا و سکه افزایش قیمت قابل توجهی را مشاهده کنیم. شاهد مثال این ادعا رفتار بازار طلا و سکه در یک هفته بعد از انتخابات آمریکاست. ابتدا سکه وارد کانال ۱۱ میلیون تومان شد و مدتی بعد به کانال ۱۳ میلیون تومان برگشت. چرا که همه تبلیغات روانی تنها یک روز توانست اثر خود را بر بازار بگذارد و در نهایت ساختار اقتصادی غلط داخلی موجب افزایش قیمت طلا شد.
سهامداران آگاه متضرر نخواهند شد
حسین خواجویی ـ کارشناس بازار سرمایه: روی کار آمدن بایدن با مفروضات و حدسهایی همراه است. یکی از این فرضها این است که قدرت گرفتن این نماینده از حزب دمکرات منجر به باز شدن فضا در ایران و بهدنبال آن حذف تعدادی از تحریمها علیه کشور است و این شرایط میتواند دسترسی ایران به منابع ارزی خودش را تسهیل کند. اگر میخواهیم آینده کوتاهمدت بورس را تحلیل و پیشبینی کنیم باید این فرض را - فارغ از اینکه چقدر امکان تحقق دارد- بپذیریم. در این یادداشت این فرض پذیرفته شده است که در نتیجه پذیرش آن، احتمالا در بازه زمانی ۳ سال آینده جهش قابل توجهی در بازار ارز نخواهیم داشت. ثبات نسبی در بازار ارز میتواند به نوعی تصویری از آینده بورس هم به ما بدهد. در یک سالی که گذشت، جهش سودآوری بعضی صنایع در بازار سرمایه به دلیل جهش نرخ ارز بود. اگر آمدن بایدن را با مفروضات فوق بپذیریم، احتمالا سهامداران این گروهها متضرر خواهند شد و سرمایهگذاری در این سهمها، گزینه مطلوبی نخواهد بود. از سوی دیگر در همین گروه، هستند صنایعی که قیمت محصولات آنها به بازارهای جهانی وصل است و اساسا در این چارچوب تحلیل نمیگنجند. میخواهم بگویم اساسا حضور بایدن بهمعنای سقوط بورس ایران نیست. اتفاقا اگر صنایع وابسته به دلار را کنار بگذاریم، صنایعی زیادی در بورس وجود دارند که ثبات درآمدی و افزایش سودآوری آنها هیچ ربطی به قیمت ارز ندارد. مثلا شرکتهای تامین سرمایه، بانکها، شرکتهای پرداختی و... با باز شدن فضای مذاکرهای و کاهش نرخ ارز در مدار رشد قرار میگیرند و بیشتر مورد اقبال واقع میشوند. در نهایت به این نتیجه میرسیم جنس گروههای هدف سرمایهگذاری با تغییر شرایط سرمایهگذاری اگر متناسب و فکر شده تغییر کند، سهامداران بازار سرمایه متضرر نخواهند شد. بهخصوص که این روزها قیمت سهامها در کف خود قرار دارند.
این بازار راه خود را میرود
بیتالله ستاریان ـ کارشناس بازار مسکن: انتخاب بایدن تفاوتی برای سرمایهگذاران بازار مسکن ایجاد نمیکند. مسکن اصولا در ایران یک کالای سرمایهای است و همین حقیقت این بازار و این کالا را به نوعی در تمامی این سالها جاذب سرمایه کرده است. مطالعات نشان میدهد که پایین آمدن ارز ناشی از فشار روانی حاکم بر بازار است. اگر این فشار برداشته شود ممکن است دوباره نرخ دلار بالا برود، اما بازار مسکن معمولا راه خود را میرود. انتخابات آمریکا ممکن است در کوتاهمدت اثر روانی بر بازارهای ایران بگذارد، اما اگر از دید وسیعتری به فضای بینالمللی نگاه کنیم این انتخابات دیگر مانند سابق تعیینکننده سرنوشت کشورهای جهان نخواهد بود. من بر این باورم که ایالات متحده از جنبههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دچار بحران شده و بایدن بهعنوان رئیسجمهور منتخب آمریکا هنگامی که وارد کاخ سفید شود به قدری درگیر چالشهای داخلی آمریکا خواهد بود که مجالی برای موضوعات فرعی مثل تحریم دیگر کشورها پیدا نخواهد کرد. اگر آمریکا بخواهد بیشتر از این با ما وارد چالش شود، خودش لطمه بیشتری خواهد دید. در این فضا بازار مسکن رونق پیدا خواهد کرد. از سوی دیگر اقتصاد بینالمللی سمت و سوی تازهای پیدا کرده است. اقتصاد چین در حال دست پیدا کردن به جایگاه اقتصاد اروپا و آمریکاست تا جایی که توانسته یوآن خود را تبدیل به ارز بینالمللی کند. من بر این باورم که در بازه زمانی یک ساله، سرمایهها از غرب به سوی شرق سرازیر خواهد شد و اگر این فرض محقق شود، سرمایهگذاران چین، ایران، روسیه یا ترکیه را برای سرمایهگذاری انتخاب خواهند کرد و این یعنی رونق. مسکن در دوره رونق عموما دچار افزایش قیمت خواهد شد و نقدینگی به سمت آن هدایت میشود. در ششماه آینده، ماهی هفت الی ۱۰ درصد افزایش را تجربه خواهد کرد و بعد از ۱۴۰۰ میتوان منتظر یک جهش دوباره در بازار مسکن بود.
چه باید کرد؟
مرور تجربه روسیه پوتین برای رسیدن به راهحل ایرانی ثبات اقتصادی و تقویت ارز بهنظر راهگشاست. روسیه در سال ۲۰۱۳ بهدلیل تحریم از سوی دول غربی، سقوط قیمت نفت، بانکهای شلخته، اقتصاد زیرزمینی قدرتمند و فاسد و شرایط دیگر مواجه با سقوط ارزش پول و تورم افسارگسیخته شده بود. در این مقطع پوتین، خانم نابیولینا را به سمت رئیس بانک مرکزی روسیه برگزید و او با سیاستهای سلسلهوار خود نظیر ایجاد حکمرانی اقتصادی، استفاده از ابزارهای نوین پولی، ساماندهی بانکهای مخرب روس و اقدامات همگرای دیگر ضمن تقویت روبل، سایه تورم افسارگسیخته را از سر روسیه کم کرد. ایران ما نیز اگرچه مواجه با انبوه دشواریهای اقتصادی است لیکن بر فرض انتخاب بایدن نیز حباب موجود در نرخ ارز تخلیه خواهد شد و ریال به قیمت ذاتی خود برخواهد گشت. لیکن مهمتر از تخلیه حباب ارز بهدلیل هراسزدایی از بازار؛ باید بهدنبال اصلاح سیاستهای پولی و مالی بهمنظور پیشپذیری مولفههای اقتصادی باشیم.
انتهای پیام/