یک ساعت مانده به پایان ساعت کاری پاساژها و مراکز خرید که این روزها بهدلیل محدودیتهای رفتوآمد در شهر، تا ۸ شب عقب کشیده شده، محوطه یکی از پاساژهای شمال شهر تهران بسیار شلوغ است و فضای یکی از ساعتفروشیهای بسیار لوکس این مرکز خرید، بسیار خلوت. حتی جلوی ویترین هم شلوغ نیست و تماشاگران گذری دارد.
صبح شد: یک ساعت مانده به پایان ساعت کاری پاساژها و مراکز خرید که این روزها بهدلیل محدودیتهای رفتوآمد در شهر، تا ۸ شب عقب کشیده شده، محوطه یکی از پاساژهای شمال شهر تهران بسیار شلوغ است و فضای یکی از ساعتفروشیهای بسیار لوکس این مرکز خرید، بسیار خلوت. حتی جلوی ویترین هم شلوغ نیست و تماشاگران گذری دارد.
۲ جوان با چشمانی پر از برق تحسین، بدون اشاره با دست و تنها با صدایی آرام، برند و رنگ چند ساعت را بهعنوان نشانی به هم میگویند، چند دقیقه در سکوت به ویترین نگاه میکنند و سپس میگذرند.
تنها مشتری حاضر در مغازه ۱۰ دقیقه بعد بیرون میآید؛ بانویی شیک پوش با پالتویی مشکی بر تن. بلندی آستین پالتو، مچ دستش را پوشانده و ساعتی دیده نمیشود، اما انگشتر جواهرنشان به خوبی خودنمایی میکند. پاکتی در دست دارد با جعبهای بسیار شیک در آن که هدیهای است برای همسرش؛ ساعتی از برند تیسوت. به زحمت حاضر میشود قیمت آن را بیان کند: ۲۱ میلیونو ۹۰۰ هزار تومان! ساعتفروش هم حاضر به گفتگو نیست و تنها در پاسخ به این پرسش که امروز چند مشتری داشته میگوید: ۴ مشتری.
ساعتفروشیم، نه شالفروش
ساعتفروشیهای لوکس هیچوقت سرشان خیلی شلوغ نبوده، اما این روزها مشتری هایشان از قبل هم کمتر شده است. این نوع فروشگاهها را البته در مناطق خاصی از تهران میشود دید، نه همهجا، اما از آنجایی که ساعت کالایی صددرصد وارداتی است و هزینه واردات هم از سال گذشته تا به حال بیش از ۵ برابر شده، امروز تمام ساعتفروشیها سرشان خلوتتر از قبل شده و خودشان هم خوشبینانه یا شاید خوش خیالانه با این کسادی کنار آمدهاند.میگویند: ساعتفروشی مثل شال و لباس فروشی نیست که بیوقفه مشتری به مغازه رفتوآمد کند، ولی در عوض بیش از ۸۰ درصد کسانی که به فروشگاه وارد میشوند، خرید میکنند، چون به قصد خرید میآیند و نه تماشا. یک ساعتفروشی در پاساژی در منطقه صادقیه تهران؛ ویترین پر از ساعتهای بسیار شیک است؛ ولی از برندهای نام آشنا خبری نیست. قیمت بسیار بالا، دلیل حذف بسیاری از نامها و برندهای بسیار معروف عنوان میشود.
امیرحسین، مالک این ساعتفروشی میگوید: با نرخ کنونی دلار یعنی ۲۵ هزار تومان به بالا، کمترین قیمت ساعتهای اورجینالی مثل برند پَتِک فیلیپ ۵۰۰ میلیون تومان خواهد بود و چنین ساعتی به هیچ عنوان خریدار ندارد. حتی کپی برند پتک فیلیپ هم با دلار امروز بین یک میلیون و ۴۰۰ تا ۴ میلیون تومان قیمت دارد. نکته جالب این است که کیفیت درهای کپیها به قدری بالاست که مثل ساعتهای اورجینال گارانتی دارند.
انواع ساعتهای موجود در بازار
ساعتهای موجود در بازار را میتوان به ۳ دسته تقسیم کرد؛ دسته اول ساعتهای لاکچری، دوم ساعتهای سوئیسی اصل و سوم برندهای متوسط. ساعتهای لاکچری که حالا کمتر از ۵ درصد سهم بازار را تشکیل میدهند، ساعتهایی هستند که از طلا یا جواهر یا هر ۲ در ساخت آنها استفاده شده و ویژگی آنها قیمت بسیار بالای آنهاست. قیمت این ساعتها از ۵۰۰ میلیون تومان شروع میشود و به ۲ تا ۳ میلیارد تومان هم میرسد. این برندها در ایران نمایندگی رسمی ندارند. رولکس، اومگا، لانژین و هابلو ازجمله آنها هستند. نکته قابل توجه درباره این ساعتها این است که سهم بازار آنها از سال گذشته به یک سوم کاهش یافته و قیمت شان ۱۰ برابر شده است.
دسته دوم برندهای سوئیسی هستند که طلا و جواهر ندارند و لِول آنها از لاکچریها یک درجه پایینتر است. بسیاری از این برندها در ایران نمایندگی دارند. قیمت این ساعتها از ۴ تا ۵ میلیون تومان شروع میشود و به ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیون تومان میرسد. حداکثر قیمت این ساعتها هم تا پارسال ۲۰ تا ۲۵ میلیون تومان بود. کاندینو، تیسوت، فستینا، واینر، سرتینا و ویکتورینوکس ازجمله این برندها دستهبندی میشوند. گروه سوم برندهای نسبتا باکیفیتی هستند که بیشتر ساعتهای موجود در بازار را تشکیل میدهند. برندهای معروفی ازجمله ویولت، الگانس، کاسیو و دنیشدیزاین در این گروه قرار میگیرند. رِنج قیمت این ساعتها پارسال بین ۷۰۰-۶۰۰ هزار تا ۳ الی ۴ میلیون تومان و گرایش عموم مردم هم به خرید این گروه بود؛ اما امسال برای خرید ارزانترین آنها کمتر از ۱.۵ میلیون تومان نمیشود هزینه کرد. حالا بهنظر میرسد گروه چهارمی هم به بازار ساعت اضافه شده است؛ برندهای اقتصادی.
برندهای اورجینال اقتصادی
حتی کپیهای سطح پایینتر برندهای معروف هم گاهی بالای یک میلیون تومان فروخته میشوند؛ در چنین شرایطی آیا شخصی با توان متوسط اقتصادی و حقوقی ۳ یا ۴ میلیون تومان درماه میتواند یک ساعت اصل تهیه کند؟ بهنظر میرسد که میتواند، البته نه از نام آشناها. امیرحسین، ورود برندهای اورجینال اقتصادی به بازار ساعت را اتفاق بسیار خوبی میداند و اضافه میکند: خریدار به جای اینکه یک میلیون تومان یا بیشتر، بابت کپی سطح سوم و بدون گارانتی یک برند معروف هزینه کند، میتواند با ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار تومان ساعت اورجینال از برندهایی مثل دنیل کلین، ونیز، داتیس و مینی فوکوس، بخرد و خیالش از بابت کیفیت و خدمات پس از فروش راحت باشد. اینها برندهایی هستند که به تازگی وارد بازار شدهاند، تنوع بالا و قیمت مناسبی دارند و بهدلیل موتور ژاپنی کیفیت آنها هم بسیار بالاست.
مردم هنوز میتوانند ساعت برند بخرند
ساعتفروشیها بسته به کشش بازار منطقهای که در آن فعالیت میکنند ویترین خود را میچینند. در یک منطقه رنج تقاضا بین ۵۰۰ هزار تومان تا یکمیلیون و ۲۰۰ هزار تومان است؛ درحالیکه در مناطق مرفه نشین ممکن است ارزانترین ساعت در پشت ویترین ۵ میلیون تومان باشد. برندهای اورجینال ممکن است بهعنوان سرمایهگذاری هنوز هم متقاضی داشته باشند؛ اما تعداد این خریداران بسیار بسیار کم شده است.
پدرام که در منطقه جردن فروشگاه ساعتفروشی دارد درباره بازار این ساعتها میگوید: ساعتهای اورجینال بسیار گرانقیمت مثلا ۶۰۰-۵۰۰ میلیون تومان به بالا، دیگر کمتر در بازار ایران وجود دارد؛ چرا که مشتری این مدل ساعتها بسیار انگشتشمار است. جای این برندها را امروزه ساعتهای رده پایینتری گرفتهاند و با اینکه اصل و سوئیسی هستند با قیمتهای مناسبتری عرضه میشوند و مشتری بیشتری دارند. بهطور مثال، سواچ برندی سوئیسی است که قیمت آن از ۷۰۰ تا ۸۰۰ هزار تومان شروع میشود و تا نهایتا ۳ یا ۴ میلیون تومان میرسد. برندهای دیگر مثل تیسوت، سرتینا، CK، هامیلتون و ... هم اورجینال سوئیسی هستند که گرچه امسال گران شدهاند، اما قیمت شان در محدودهای است که هنوز خیلی از مردم قادر به خرید آنها هستند.
لاکچریها بهصرفه نیستند
ساعتهای لاکچری قابلیت سرمایهگذاری دارند، اما کمتر افرادی هستند که توان استفاده از این قابلیت را داشته باشند. شاید تا چندسال پیش بعضی سرمایهداران حاضر بودند برای یک ساعت خاص ۴۰یا۵۰ میلیون هزینه کنند، ولی امروز هیچکس ضرورتی نمیبیند رقمهایی در حد یک میلیارد تومان یا حتی ۵۰۰ میلیون تومان برای ساعتهای فوق لاکچری مثل رولکس هزینه کند و این ساعتها برای واردکننده و فروشنده هم به صرفه نیست. اگر یک فروشنده بخواهد در طول هفته ۱۰ ساعت ۵۰۰ میلیونی بفروشد، باید لااقل ۵۰ مدل از این ساعتها در ویترین داشته باشد و یک محاسبه سرانگشتی نشان میدهد که چنین سرمایه و کششی در بازار وجود ندارد. به همین دلیل، نه فقط در ایران بلکه در بسیاری از کشورهای دنیا چنین ساعتهایی با نامهای دهان پرکن و قیمتهای میلیاردی، متقاضی چندانی ندارند و بیشتر مانور روی برندهای معمولی و عمومی است که بیشتر افراد جامعه هم توان خرید آنها را دارند.
کپیها بیشتر از اصلها خریدار دارند
شکی نیست که فروش و البته تقاضا برای ساعتهای گرانقیمت بسیار کم است. امروزه بعضی از افرادی که ساعت اورجینال دارند هم آن را بهعنوان سرمایه در گاوصندوق نگه میدارند و از فیک همان ساعت استفاده میکنند. خیلی از سرمایهدارهای برندپوش هم با اینکه توان خرید اورجینال را دارند، ولی با قیمتهای امروز، این کار را بیمعنا میدانند و نهایتا از مَستر کپیها یا هایکپیها استفاده میکنند. البته مدلهای متنوع هم گزینه پرطرفداری شده؛ بعضی از افراد با اینکه پول کافی در جیب دارند باز تنوع را ترجیح میدهند و به جای ۳۰ میلیون هزینه برای یک ساعت سوئیسی اورجینال، ۱۰ ساعت از برندهای پایینتر میخرند و با لباس هایشان ست و بسته به موقعیتشان ازآن استفاده میکنند.
ریسک کنید
آنچه ساعتفروشها از لاکچری تا غیرلاکچری بر آن تأکید دارند این است که در بازار امروز امکان تهیه ساعت خوب و باکیفیت برای ۸۰ درصد مردم فراهم است. گرچه این حرف با توجه به شرایط اقتصادی بیشتر اقشار جامعه ممکن است تنها تمهیدی برای کشاندن خریدار به مغازه بهنظر بیاید، اما اگر ساعت نیاز دارید یا حتی اگر میخواهید کادوی چشمگیری به عزیزی بدهید، شاید بهتر باشد آن را امتحان کنید، شاید حتی توانستید یک ساعت اورجینال بخرید.
انتهای پیام/