در هفتهای که گذشت، تقریبا همه رسانهها و فضای مجازی و فضای تعاملات فردی به موضوع سند جامع همکاری ۲۵ ساله بین چین و ایران پرداختند.
صبحشد: در هفتهای که گذشت، تقریبا همه رسانهها و فضای مجازی و فضای تعاملات فردی به موضوع سند جامع همکاری ۲۵ ساله بین چین و ایران پرداختند. شایعهها و ادعاهای زیادی درباره سند منتشر شد که بستر اصلی آن، عدم انتشار متن سند بود. برخی از آنها را با حسین ملائک، سفیر ایران در چین در دولت اصلاحات، مطرح کردیم تا اعتبار آنها را بسنجیم. ملائک بیش از نگرانی از آنچه در سند آمده، نگران تأثیر فساد و ناکارآمدی در سیستم دولتی است.
اکنون چین با کدام کشورها قرارداد یا سند همکاری طولانیمدت دارد، مشابه سند همکاری با ایران؟ قرارداد چین با روسیه و امارات مشابه سند همکاری با ایران است؟
در گذشته در دوران جنگ سرد و با توجه به نیاز به ائتلافهای اطمینانبخش، معمولا کشورها به توافقهای درازمدت اقدام میکردند. چین نیز در خلال برنامههای توسعه خود با این ذهنیت، توافقهای درازمدتی با کشورهای همسایه خود یا کشورهای شمال آفریقا داشته که بیشتر جنبه مودت و همکاریهای تجاری داشته است. اما از ۲۰۰۶ به این طرف که چین برنامه سرمایهگذاری خارجی را در دستور کار خود قرار داد، در جهت حفاظت از این سرمایهگذاریها توافقهای ۱۰ ساله و ۲۰ ساله با کشورهایی که در آنجا سرمایهگذاری شده، داشته است. مثل توافق ۳۰ ساله با یونان در مورد بهرهبرداری از بندر «پیرائوس». تمامی سرمایهگذاری بالغ بر ۷۰ میلیاردیورویی چین در کشورهای مختلف اروپایی، زماندار است. به هر صورت هر توافق یا قراردادی دورهای دارد که پس از آن با تغییر شرایط یا مورد بازنگری قرار میگیرد یا تمدید میشود. نمونه مهم آن توافق ۵۰ ساله ایران و آمریکاست که هماکنون دو کشور در دادگاه به خاطر نقض یا تمدید آن حضور دارند. به هر صورت چین با همه کشورهای همسایه، دوست و دشمن ایران قراردادهای مشابه همکاری دارد.
آیا داشتن چنین سندی با چین را در شرایط دیپلماتیکی که اکنون ایران دارد، به نفع کشور میدانید یا نه؟
به اعتقاد من، امضای «برنامه همکاری جامع» با چین از دو نظر اهمیت دارد. اول آنکه گستردگی روابط باعث شده بود فکر توسعهای در همکاریهای دو کشور به حاشیه رفته باشد و منابع کشور در راستای برنامههای شخصی و سازمانی مورد سوءاستفاده قرار گیرد. دو نمونه واضح آن در ماههای اخیر و استخراج بیتکوین از برق ارزان کشور و نیز ماهیگیری در دریای عمان بود که به نظر من توسط بخشهای غیرملی ایرانی و چینی سازمان یافته بود. با این برنامه توجه به توسعه بیشتر شده است. دوم آنکه با توجه به شرایط نوین بینالمللی و تمایلات چین به توجه بیشتر به موضوع ژئوپلیتیک، ارزش ایران در این صفحه شطرنج افزایش بیشتری پیدا میکند؛ بنابراین آورده ایران در صحنه بینالمللی درخور توجهتر خواهد بود. در پاسخ مستقیم به سؤال شما باید گفت نبود این تفاهمنامه کمکی به کشور نیست، اما وجودش با اهمیت است.
در مورد شرایط دیپلماتیک فعلی کشور، مشخصا میتوانم به شرایط موجود و تنگنایی که برجام در آن قرار گرفته و تحریمهای کمرشکن اشاره کنم.
برجام در کشور معادل وجود یا نبود تحریمهاست. همکاری با چین تاکنون توانسته ایران را در دو دوره تحریم کمک کند و بدون چین استقامت سیاسی نظام در مقابل فشار آمریکا به این سادگی متصور نبود. بنا بر آماری ۱۲۰ شرکت چینی به خاطر نقض تحریمهای ایران توسط آمریکا تحریم شدند که به مفهوم همکاری چین با ایران بوده است. یا دو سال است که خانم Meng Wanzhou دختر رئیس شرکت هوآوی به خاطر ایران در کانادا بازداشت خانگی است. در کدام کشور دیگری میتوان چنین وضعیتی را مثال زد.
شما فکر میکنید این سند میتواند منجر به همکاری ایران و چین حتی در شرایط تحریمی شود؟ برای عبور از چالش تحریم، چین چه میتواند بکند؟
تفکر غلطی در فرهنگ ما وجود دارد که دوستی یا صفر است یا صد. این سند هیچ ربطی به برجام ندارد و تنها به تنظیم رابطه ایران و چین میپردازد. توانایی اعمال تحریم بر ایران بهطور مشخص ناشی از قدرت فائقه آمریکا بر هنجارهای سازمانیافته بر حاکمیت دلار در اقتصاد جهانی است. چین عضوی از این نظام جهانی و دریافتکننده خدمات از این نظام است، اما در ضمن با آن زاویه هم دارد. این زاویه دیدگاه در واقع محل نفسکش ایران است. مثلا چین عضو FATF است و به آن احترام میگذارد. اگر ایران داخل این شبکه نشود، قطعا خودش تحریمهایی را بر خود هموار میکند و کار همکاری چین را با خودش دشوار خواهد کرد.
این روزها، شبکههای مجازی پر شده از ویدئوها و متنهایی با عنوان تله بدهی که مشخصا چین در سریلانکا و کشورهای آفریقایی تجربهاش را دارد. بسیاری با توجه به وضعیت متوقفمانده ایران در توسعه، همچنین تحریمها و مشکل نقدینگی نگران تکرار این وضعیت در مورد ایران هستند. شما چقدر این نگرانی را جدی میدانید؟
در بین کسانی که نظر منفی به این تفاهم دارند شاید دکتر فرشاد مؤمنی استاد دانشگاه علامه دقیقترین نظر را ارائه کرده است. ایشان معتقد است ظرفیت کارشناسی در بوروکراسی ایران به شدت ضعیف است و بنابراین در هر مذاکرهای طرف مقابل بیشترین امتیازات را از ایران گرفته و کمترین را میدهد. به نظر من این حرف درستی است.
بدنه دولت به خاطر گزینشها از نظر کارشناسی اقتصادی، حقوق و حقوق بینالملل بسیار ضعیف است. البته کارشناسان نخبه در کشور وجود دارند، اما دولت ظرفیت استفاده از آنها را ندارد. اما نکته مهمتر که آقای دکتر مؤمنی به آن اشاره نکردهاند، بحث اقتصاد سیاسی است؛ یعنی کسانی که حاکمیت سرمایه را در کشور دارند، بیشتر راه فساد و منافع شخصی را در پیش گرفتهاند تا راه توسعه و منافع ملی را.
از این بابت نمیتوان از چینیها انتظار داشت که با مفسدین کار نکنند. در کشورهایی که چین وام داده است و به مشکل برخوردهاند برنامهریزی غلط دولتی و فساد بوروکراتیک وجود دارد.
در وزارت راه و شهرسازی دولت نهم قرارداد راهآهن تهران- اصفهان با طرف چینی به سه برابر قیمت واقعی بسته شده بود که در دولت یازدهم جلوی آن گرفته شد. قطعا این پروژه که سه برابر قیمت واقعی است اقتصادی نخواهد بود و ضرر میدهد، اما طرف ایرانی به دلیل فساد موجود در اقتصاد سیاسی پذیرفته بود. یا لولههای نفتی بیکیفیت که تاجر مجوزدار ایرانی و تأیید شرکت نفت از چین وارد کرد و باعث انفجارهای متعدد در پالایشگاهها یا خطوط لوله شده است. این مشکل ایران و سازمانهای نظارتی و به نظر من دارندگان بیصلاحیت سرمایه و مسئولان شرکتهای دولتی است.
ممکن است این سند به هیچ قرارداد مشخصی نرسد و مثلا مانند برنامههای همکاری با دیگر کشورها، بیفایده بماند؟
شتاب تحولات سیاسی بینالمللی و جایگاه دو کشور ایران و چین اجازه رکود در روابط را نخواهد داد. رابطه دو کشور از سال ۱۹۹۲ تاکنون صد برابر شده است. چین یکی از قطبهای تولید ثروت، تکنولوژی و علم در جهان است که قابل چشمپوشی از هیچ منظری نیست خواسته یا ناخواسته.
۲۵ سالهبودن این قرارداد به نوعی نشانگر این است که تا سال ۱۴۲۵ (تقریبا یک نسل) ایران بیشترین نیازش را از چین برآورده خواهد کرد. با توجه به جایگاه چین این میتواند مفید باشد یا خیر؟
من شخصا از این رقم ۲۵ سال خیلی لذت برده بودم. به نظرم ارزش سیاسی متن را هزار برابر میکرد. در تعاملات اخیر مسئولان وزارت خارجه اخیرا افشا شد که این رقم توسط خود ایران پیشنهاد شده و نه طرف چینی. خوب این قدری از با حساب و کتاب بودن آن میکاهد. چینیها هم به احترام طرف ایرانی احتمالا آن را قبول کردهاند، ولی به هر حال از ارزش وجودی چنین سندی نمیکاهد. به هر صورت نسل بعدی ایران هم با واقعیت جدیدتری از چین روبهرو خواهد بود؛ چینی که احتمالا در کره ماه پایگاه زده و برنامه احتمالا G۲۰ را در حال پیادهکردن دارد و با آمریکایی روبهرو خواهد بود که مسائل سیاست داخلیاش بیش از توجهات خارجی آن است.
افکار عمومی به عدم انتشار سند معترض است. تاکنون سخنگوی دولت توضیح داده که طرف چینی مایل به انتشار سند نیست. از سوی دیگر میبینیم که مقامات چین هم به کمترین میزان در مورد سند توضیح دادهاند. نظر شما درباره انتشار یا عدم انتشار سند چیست؟
به نظر من یک برنامه تبلیغاتی علیه همکاری ایران و چین شروع به کار کرده که از عناصری برای تقویت گفتمان خود استفاده میکند؛ از جمله همین مسئله که چرا کل متن برنامه افشا نمیشود. تکلیف چینیها مشخص است؛ آنها هیچیک از اسناد دولتی خود را افشا نمیکنند. اما نزدیکترین سند بااهمیتی که چین اخیرا امضا کرده، با اتحادیه اروپا در آستانه ۲۰۲۱ بود. شما در هیچ پایگاهی نمیتوانید این سند را پیدا کنید. درست مثل وزارت خارجه ایران، اتحادیه اروپا گزیدههایی را انتشار داده، اما اصل سند قابل دسترسی نیست.
اگر من در موضع تصمیمگیری بودم حتی این گزاره برگ را هم انتشار نمیدادم تا از ابهام آن در سطح جهانی استفاده سیاسی شود، اما متأسفانه دولت و سخنگوی آن خیلی خائف یا بیسیاست عمل کردند.
در ویدئویی گفته شده در سند در بخش نظامی روسیه هم بهعنوان یک عضو سوم میپیوندد. به نظر شما از نگاه ساختاری اصلا شدنی است در سند دوجانبه، پای کشور ثالثی وسط باشد؟
این دیگر خیلی دور از ذهن است و در پایینترین سطح پلمیک کوچهبازاری است و نباید به آن توجه کرد.