قطع بدون برنامه و ناگهانی برق، دغدغه تازه شهروندانی است که مشکلات اقتصادی و فراگیری کرونا، تابآوری آنها را کاهش دادهاست.
صبحشد: همیشه راهی برای بدتر شدن وضعیت کنونی وجود دارد. اینبار، زحمت وخامت اوضاع را بیبرقیهای مکرر و طولانی و بدون اطلاع کشیدهاست.
موضوع برای شهروندان فقط بیبرقی نیست، بیبرنامگی و بیاحترامیای است. بیبرقیهای مکرر و طولانی چند روز اخیر به باور وزارت نیروی دولت دوازدهم هر مقصری دارد جز بیتدبیری مسؤولانش. پس از چند روز بیبرقی تازه اعلام میشود جدول خاموشیها در سامانههای مرتبط با سازمان برق منتشر شدهاست.
اگر سامانه مورد نظر هم یافت شود هیچکدام از بیبرقیها مطابق جدول درجشده صورت نگرفتهاست! سخنگوی صنعت برق میگوید این صنعت، زیر فشار شدید استخراج ارز دیجیتال است! البته که او در برابر گلایههای شهروندان راهحل هم ارائه میدهد. مصطفی رجبیمشهدی رو به دانشآموزان گفته قبل از قطعی برق، تغییر محل دهند تا به امتحاناتشان لطمه نخورد! وزارت نیرویی که تابستان گذشته را با برگزاری جشنی برای گذر از تابستان بیقطعی به پایان برده بود حالا بهار تمام نشده جدول خاموشیهای گسترده را منتشر میکند. بیآنکه بخواهد حتی برای شهروندانش توضیح دهد، بار مشکلات را روی دوش استخراج رمزارزهای دیجیتال میاندازد و بدون توجه به پیامدهای قطعیهای مکرر، مقصر را کمبارشیهای امسال و مصرف بیش از اندازه برقخانگی میداند. شگفتانه دولت دوازدهم در روزهای پایانی عمرش برای شهروندان تاریکی و خاموشی است.
وقتی مردم سورپرایز میشوند
بیتکوین و کمبود گاز، کمبارشی آسمان و پرمصرفی مردمان، کرونا و گرمای هوا؛ دلیل بیبرقیها هر چه باشد آنچه مسلم است اینکه میشود پیش از قطعیهای گسترده برق، شهروندان را از این اتفاق مطلع کرد. این رویه پس از آنکه در دیماه سال گذشته به صورت مکرر در سراسر ایران رخ داد حالا در حال تکرار است.
این انتظار حداقلی از دولتی است که با شعار تدبیر، هشت سال بر سر کار بوده؛ انتظاری که پربیراه نیست و با یک برنامهریزی بسیار ساده قابل اجراست. از واکنش اغلب شهروندان میتوان متوجه شد آنچه باعث گلایه و عصبانیت آنها شده نه قطعی طولانی برق و نه حتی تکرر آن در طول یک روز که بیاطلاعی آنها از ساعت خاموشیها بودهاست.
تازه سه روز پس از تکرار این اتفاق مسؤولان وزارت نیرو اعلام کردهاند جدول خاموشیهای شهرها از روز شنبه منتشر خواهد شد. سورپرایز بعدی مردم، اما درست پس از انتشار جدول خاموشیها اتفاق افتاد چراکه به گفته مشترکان، جدول منتشرشده هیچ تطابقی با واقعیت نداشت و مردم همچنان از نحوه قطعی برق بیاطلاع هستند و این مساله موجب نارضایتی آنها شده، چراکه به دلیل اهمیت برق در زندگی بسیاری از کارهای روزمره تحتالشعاع این اتفاق قرار گرفته، در حالی که کوچکترین حق هر فرد اطلاع از وقوع زمان خاموشی است.
دانشآموزان بیبرق، مردم محبوس، آسیب به وسایل
انتقاد از نحوه اطلاعرسانی وزارت نیرو در قطعی برق البته که تنها گلایه شهروندان را به دنبال نداشته و پیامدهای سوء دیگری هم به همراه داشتهاست. حداقل از میانه اخبار منتشرشده میتوان متوجه شد که ادامه این رویکرد چه آسیبهایی به شهروندان زدهاست. از همان چند روز پیش اخباری از قطعی برق بیمارستانهای تهران منتشر شد؛ اینکه در میانه فراگیری بیماری کرونا این اتفاق چه آسیبهایی میتواند داشته باشد بر کسی پوشیده نیست.
هرچند دیروز حسین صبوری، مدیرعامل شرکت توزیع نیروی برق تهران اعلام کرد: «جمعه و شنبه گذشته برق هیچ بیمارستانی در تهران قطع نشدهاست.»، اما این اتفاق مصداقهای فراوان و تلخ دیگری در دو روز گذشته داشتهاست. خبر آمد که قطعی برق بدون اطلاعرسانی باعث باخت تیم ملی شطرنج ایران در مسابقات قهرمانی آسیا شده!
مسابقاتی که به واسطه فراگیری کرونا به صورت مجازی برگزار میشده و قطعی برق باعث اولین شکست تیم ملی ایران در این رقابتها شدهاست. سازمان آتشنشانی شهر اراک هم اعلام کرده تنها در یک روز قطعی برق این شهر، ۱۲۰۰تماس با این سازمان گرفته شده و قطع برق بدون اطلاع قبلی در نقاط مختلف شهر تبریز هم باعث گرفتار شدن ۱۰۰ نفر در آسانسورها شدهاست.
بنابر اعلام آتشنشانی تبریز در روز یکشنبه با قطع اعلامنشده برق، آتشنشانان بیش از ۵۰ عملیات انجام دادهاند و ۱۰۰ شهروند محبوس در آسانسور ساختمانهای مسکونی و تجاری را نجات دادهاند! اتفاق رایج دیگر تنها در همین دو روز نگرانی خانوادهها از نحوه امتحانات دانشآموزان است. این موضوع حتی با انتقاد مدیران آموزشوپرورش هم همراه بوده. سالار قاسمی، مدیرکل آموزشوپرورش البرز با اشاره به مشکلات ناشی از قطعی منطقهای برق برای دانشآموزانی که امتحانات خرداد را سپری میکنند، گفته «خاموشی احتمالی تبلت، لپتاپ و گوشی موبایل دانشآموزان در زمان برگزاری آزمونهای آنلاین باعث میشود تلاش یکساله آنها در سال تحصیلی به هدر برود.»
در این بین بسیاری از شهروندان از این گله دارند که برق محله آنها در روز چند بار قطع شدهاست، اتفاقی که قطعی آب را نیز به دنبال دارد، زیرا بسیاری از ساختمانهای بلند مرتبه این روزها به پمپ آب مجهز هستند.
آسیبهای مکرر به وسایل برقی منازل هم پای ثابت زیانهای قطعی مکرر برق است، بسیاری از کاربران فضای مجازی گفتهاند خسارت اصلی این بیتدبیری را باید تولیدکنندهها، دانشآموزان، بیماران مبتلا به کرونا، صاحبان مشاغل آنلاین و... بدهند در حالی که مسؤولان وزارت نیرو حتی زحمت یک توضیح معمولی را از آنها دریغ کردهاند.
قدم بعدی، جیرهبندی آب
به اندازه استدلال مسؤولان وزارت نیرو در قطعیهای مکرر برق ادله برای رد آنها وجود دارد. توجیه ابتدایی و اصلی وزارت نیرو به گواه حرفهای سخنگوی صنعت برق، استخراج رمزارزهای دیجیتال و البته کمبارشیهای امسال عنوان شدهاست. حسین حقوردی، نماینده مجلس شورای اسلامی، اما در برابر این توجیهات میگوید: «سال گذشته وقتی بار مصرفی برق به ۵۶ هزار مگاوات میرسید برق قطع میشد، اما اکنون مصرف به ۴۴ هزار مگاوات نرسیده شاهد قطعی مکرر برق هستیم؛ تمامی تولید برق ما از سدها ۱۰ هزار مگاوات بیشتر نیست که اگر ۳۰ درصد هم کاهش تولید برق داشته باشیم ناشی از کمبود بارشها یعنی ۳۰۰۰ مگاوات کاهش تولید است در حالی که طبق گزارشها افت تولید مانند سال گذشته ۱۲ هزار مگاوات است.» رمزگشایی از دلایل و چرایی قطعی برق در این گزارش نمیگنجد، اما حالا برخی کارشناسان میگویند قطعیهای شتابزده برق آن هم در حالی که هنوز تا آغاز تابستان یک ماه باقیمانده آغازی برای جیرهبندی آب است که مدتهاست زمزمه آن شنیده میشود و برخی از مشترکین هم همین حالا از افت فشار آب در مناطقشان گفتهاند.
دولت، متخصص در نارضایتی مردم
برخی کارشناسان مدیریت بحران در ایران از جمله فریبرز ناطقالهی معتقدند مردم ایران آنقدر بحران پشت سرگذاشتهاند که به نوعی حساسیتشان را در شرایط بحرانی از دست دادهاند. اما این نظریه در مقاطعی تناقضات آشکارش را نشان میدهد، قطعی مکرر برق و عصبانیت شهروندان از جمله همین وقتهاست.
تصمیمات اینگونه آن هم بیتوجه به سلامت روان مردم و سختی معیشت این روزها و فراگیری کرونا فقط از سر بی مسؤولیتی نیست. جواد نیکبین، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس هم معتقد است دولت در ناامیدی مردم نقش پررنگی دارد.
او به جامجم میگوید: «دولت دوازدهم متخصص ناراضیکردن مردم شدهاست، مردمی که اتفاقا آستانه تحملشان بالاست. اما وضعیت گرفتاری آنها در فراگیری کرونا و سخت شدن معیشت اقتصادی و کسادی بازار دست به دست هم دادهاست که تابآوری مردم در این میانه کاهش پیدا کند.» او باور دارد که مردم ایران با توجه به همه این شرایط بازهم صبور و دارای کرامت هستند، اما از مسؤولان انتظار احترام دارند. این عضو کمیسیون فرهنگی مجلس میگوید: «اگر همین قطعیهای مکرر برق در صورتی اتفاق میافتاد که توضیح و دلیل منطقی داشت و اطلاعرسانی میشد اینطور باعث عصبانیت مردم نمیشد. بسیاری از شهروندان اتفاقا با توجه به توصیههای همین مسؤولان کسب و کارشان را از منازل ادامه دادهاند و پاداش این رعایت پروتکلها را باید با قطعی برق بپردازند.» او همچنین معتقد است اگر جلوی ماینرها، مراکز پرمصرف و کولرگازیهای مسؤولان گرفته شود قطعا میتوان برق را مدیریت کرد.
عدم پیوستهای اجتماعی چنین تصمیمهای عجولانه و بیتدبیریهای مسؤولان در این تصمیم آنقدر آشکار بوده که به نظر جواد نیکبین شائبه تعمدی بودن آن هم میرود.
او به جامجم میگوید: «قائل به این نکتهام که تخصص اصلی این دولت در ناراضی کردن مردم برای کشاندن آنها به کف خیابان و شکل دادن اغتشاشات داخلی است تا آنها را در برابر حاکمیت قرار بدهد تا از این وضعیت بهرههای خودش را کسب کند وگرنه این حجم از بیتدبیری در اجرای یک تصمیم باورکردنی نیست.»
تاریخ و تخریب سرمایه اجتماعی
هر چند «تاریخ» ممکن است ما را به یاد برهه زمانی چندصدسالهای بیندازد، اما تاریخ خیلی دور نیست، میتواند همین شهریور سال گذشته باشد. حسن روحانی درست در ۲۳ شهریور سال گذشته اعلام کرده بود: «علت اینکه مردم به ما اعتماد دارند این است که میبینند در شرایط تحریم در تابستان برقشان قطع نمیشود، وزارت نیرویی دارند که در طول هشت سال ۲۰ هزار مگاوات برق جدیدی برای کشور تولید کرده و میکند. برای اینکه مردم میدانند در شرایط سخت کرونایی آب قطع نمیشود، برای اینکه در طول هفت سال گذشته ۴۳ سد ملی افتتاح شده و تا پایان این دولت بیش از ۱۰ سد دیگر هم افتتاح خواهد شد.» شرایط کنونی، اما از این سخنان وضعیت تلخی برای شهروندان ساختهاست. اما سؤال این است که چنین تناقضات آشکاری چه پیامدهای اجتماعی به همراه دارد؟
یاسر رستگار، جامعه شناس معتقد است اساسا هر سیاستگذاری اجتماعی باید با پیوست پیشبینیپذیری صورت بگیرد. او به جامجم میگوید: «یکی از ویژگیهایی که در سیاستگذاریهای اجتماعی باید وجود داشتهباشد این است که تا حد توان بتوانیم امکان پیشبینیپذیری را در زندگی روزمره برای مردم عادی بالا ببریم. اساسا سیاستگذاری برای این صورت میگیرد که مردم عادی بتوانند زندگی روزمرهشان را بر مدار پیشبینیپذیری سامان بدهند. به این مفهوم که بتوانند برای فعالیتهای خودشان برنامهریزی کنند.».
اما این موارد مستلزم شکلگیری بسترهایی است که بتواند آنها را پیشبینیپذیر کند. به گفته این جامعه شناس قطعی برق یک مورد از دهها مورد غیرقابل پیشبینی است که در ایران با آن مواجه هستیم. او معتقد است تقریبا هر روز شهروندان جامعه ایرانی با اتفاقهایی روبهرو هستند که ساماندهی فعالیتهایشان را دچار اختلال میکند. با توجه به گفتههای این جامعهشناس، قطعی برق را باید در یک منظر طولی کنار دیگر اتفاقهای از این دست گذاشت تا متوجه اتفاقی شد که برای جامعه ایران در حال وقوع است. به عنوان مثال اگر نگاهی به عرصه محیطزیست بیندازیم متوجه حجم تخریب جنگلها و مراتع میشویم و جنگلخواری و تخریب سواحل را درک میکنیم؛ چرا که این موارد میبایست در ذیل سیاستهایی باشد که همان پیشبینیپذیری را به مردم بدهد در حالی که این اتفاق نیفتادهاست. به باور او تصمیمهای ناگهانی و عجولانه در دیگر عرصهها هم وجود دارد و پیامدهای آن هم به آشکاری به چشم میآید.
اما مهمترین پیامدهای چنین تصمیماتی چیست؟ اینکه فکر کنیم قطعی برق تنها به آسیب وسایل برقی شهروندان منجر شده و پمپهای آب ساختمانها را تخریب کرده و باعث بیآبی و خاموشی شده به نوعی سادهانگاری است. آسیب اساسی چنین تصمیمات و رویهای را باید در ضربه به آرامش روانی مردم و اعتمادعمومی دانست. ضربهای که آسیبهایش در بزنگاههای مهم جامعه آشکار میشود.
یاسر رستگار به جامجم میگوید: «مهمترین پیامد این تصمیمهای عجولانه تخریب سرمایه اجتماعی و کاهش اعتماد عمومی است. وقتی این اتفاق میافتد اعتماد اجتماعی به سازمانها و نهادهای اجتماعی از بین میرود و در ادامه امکان مشارکت اجتماعی سقوط میکند. پس از این اتفاق حتی اگر همان سازمانها سیاستگذاری درستی هم صورت بدهند، شهروندان دیگر به آن تن نمیدهند. اتفاقی که در ابتدای فراگیری کرونا مصداقهایش آشکار بود، زیرا با توجه به کاهش سرمایه اجتماعی، شهروندان اعتمادی به اجرای پروتکلهای بهداشتی معمول هم نداشتند.»
بنابراین با توجه به نظرات کارشناسان میتوان گفت آنچه در این بین برای برخی مسؤولان اهمیت ندارد حقوق مردم است؛ مردمی که قربانی تصمیمهای خلقالساعه میشوند.
این روند، اما در نهایت سبب دوری بیشتر مردم و مسؤولان میشود؛ زیرا وقتی شهروندان با گوشت و پوست خود احساس میکنند حقوق و نیازهای اولیه آنها مانند باخبر شدن از ساعات قطعی برق برای برخی مدیران اولویت ندارد به این باور میرسند که نظر آنها نیز برای مسؤولان مهم نیست؛ بنابراین مشارکت خود را در جامعه کاهش میدهند.