کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

افشاگری آقای نویسنده در مورد پایان سریال زخم کاری

2 مرداد 1400 ساعت 13:07

محمود حسینی‌زاد، نویسنده کتاب «بیست زخم کاری»در گفت‌وگویی توضیحاتی درباره اقتباس محمدحسین مهدویان از این رمان و ساخت سریالی با نام «زخم کاری» ارائه داد.


صبح شد: محمود حسینی‌زاد، نویسنده کتاب «بیست زخم کاری»در گفت‌وگویی توضیحاتی درباره اقتباس محمدحسین مهدویان از این رمان و ساخت سریالی با نام «زخم کاری» ارائه داد.

وی گفت: من روی شخصیت‌های این کتاب و روابط‌شان دقیق کار کرده‌ام و روی مکان‌ها هم کار کرده‌ام. مکانی که در اول رمان آمده، ویلای مالکی در کلاردشت است. این ویلا یک باغ بزرگ نسبتا سنتی و قدیمی است، با دیوار‌های بلند و در بزرگ آهنی یا چوبی و یک تراس بزرگ دارد که رو به باغ است که داستان اصلا از این تراس شروع می‌شود. این باغ در ادامه و در جایی که قرار است پسر حاجی ریزآبادی را از آن‌جا ببرند نقش دارد. یعنی طوفانی در می‌گیرد که در آن صدای گرگ می‌آید، طوفانی است که درخت‌ها را می‌شکند، شیشه‌ها را خرد می‌کند، در‌ها را به هم می‌کوبد و موجب وحشت می‌شود.

حسینی‌زاد افزود: این باغ دو مرتبه در جایی از رمان وجود دارد که مالکی به آن برمی‌گردد و متروک شدن و تنها ماندن باغ، برگ‌هایی که ریخته و همه این موارد در کتاب نقش بازی می‌کنند. معمولا تماشاچی ایرانی خیلی دوست ندارد که بداند در آخر چه می‌شود، اما به این مساله اشاره کنم که این باغ در آخر کتاب من یک نقش اساسی دارد؛ بنابراین ویلایی که مهدویان برای مالکی انتخاب کرده به هیچ وجه آن ویلایی نیست که در کتاب وجود دارد که صحنه نهایی بتواند در آن‌جا رخ دهد. مورد بعدی این است که با کاراکتر‌های اضافی که مهدویان به داستان وارد کرده، از جمله سمیرا که این زن واقعا غیرقابل کنترل است و اگر عوامانه بخواهیم بگوییم حالت خل و چل پیدا کرده، یا برای مثال منصوره که اصلا در کتاب وجود ندارد، چرا که در کتاب شخصیت منصور هست که پسر ریزآبادی است؛ و یا ناصر که باز ناصر هم واقعا یک سایکوپات نشان داده می‌شود.

نویسنده کتاب «بیست زخم کاری» ادامه داد: ناصر در کتاب یک جوان پرشر و شور و جاه‌طلب و بسیار لوس است یعنی همان برداشتی که ما از آقازاده‌ها داریم. من حقیقتا نمی‌دانم که چطور می‌خواهند تمام کنند. یعنی من فکر می‌کنم شاید همان‌طور که گفتید یک پایان عجیب و غریب از کار درآید. من مطمئن هستم که صحنه باغ در این سریالی که من دارم می‌بینم از دست رفته‌است، حالا این‌که در پایانِ داستان مالکی را به کجا ببرند، من اصلا نمی‌توانم تصور کنم و راستش را بخواهید چیزی نمی‌دانم.

انتهای پیام/


کد مطلب: 4149

آدرس مطلب :
https://www.sobhshod.ir/news/4149/افشاگری-آقای-نویسنده-مورد-پایان-سریال-زخم-کاری

صبح شد
  https://www.sobhshod.ir