قرار بود ستاد مبارزه با کرونا امروز تصمیمات فوریت دار برای سخت گیری بیشتر را تصویب و به اجرا بگذارد. اما آقای روحانی اعلام کرد: "محدودیتهای جدید کرونایی از اول آذر ماه (یک هفته بعد) اعمال میشود".
صبحشد: قرار بود ستاد مبارزه با کرونا امروز تصمیمات فوریت دار برای سخت گیری بیشتر را تصویب و به اجرا بگذارد. اما آقای روحانی اعلام کرد: "محدودیتهای جدید کرونایی از اول آذر ماه (یک هفته بعد) اعمال میشود". این تعلل پیاپی، در حالی است که آمار ابتلا به ۱۲ هزار نفر و فوتیهای کرونا به ۴۶۰ نفر (سه برابر هشت ماه قبل) رسیده است.
آقای حریرچی، معاون وزیر بهداشت هشدار داده "موسسات تحقیقاتی رفتارسنجی پیشبینی کردهاند با رسیدن آمار فوتیها به روزی ۷۰۰ نفر، مردم و دولت ایران جدیتر عمل میکنند! پیش بینیها این است که با روند فعلی، در دو هفته آینده، تا دو برابر افزایش ابتلا و مرگ و میر خواهیم داشت".
حاصل جمع این دو اظهار نظر این است که ستاد -به اراده شخص آقای روحانی- حداقل یک هفته دیگر دست روی دست میگذارند، احتمالا شیوع بیماری شدت میگیرد و تازه پس از آن، تدابیر سخت گیرانه اجرایی میشود! اما چرا؟ اگر از دست دادن زمان، موجب قربانی شدن چند هزار نفر و ابتلای یکصد هزار نفر شد، یا حتی شدت شیوع، از پیش بینی فراتر رفت، تصمیمی عقلانی اتخاذ شده است؟!
تفاوت هفته یعد با هفته جاری، جز این که حداقل چند هزار نفر بر تعداد قربانیان و یکصد هزار نفر بر تعداد مبتلایان افزوده شود و مهار را سختتر کند، چیست؟ آیا با این تعلل، انتظار میرود زنجیره بیماری خود به خود قطع گردد؟
اگر ملاحظه کسب و کارها و رکود اقتصادی میشود که دغدغه مهمی هم هست، باید در نظر داشت که خدای ناکرده در صورت شیوع بیشتر، به جای تعطیلی یکی دو هفته ای، مجبوریم با تعطیلی چند هفتهای و البته خسارتهای جانی و مالی مضاعف روبه شویم.
تجربه نُه ماه گذشته میگوید تعلل و سخت گیریهای نیم بند، هزینه میتراشد، اما بازدارنده نیست؛ یعنی دو سر خسارت. از یک طرف سخت گیری کردن و سمت دیگر را باز گذاشتن، خسارت کم بازده است.
این که با کاهش ساعت فعالیت اتوبوس و مترو، استرس و ازدحام تولید کنیم، اما از آن طرف، در محدودیت ترددهای برون شهری و تجمعات درون شهری (مانند حراجی شلوغ دیشب در پاساژ لیدوما در غرب تهران) جدیت نداشته باشیم، نقض غرض است.