درست همان زمانی که جامعه پزشکی و مردم درگیر انواع و اقسام مشکلات عمومی و مشکلات سلامت هستند به ناگاه گرفتاریهای بیدلیل دیگری هم که به نظر قابل اجتناب میرسند بر سر راه سبز میشوند و همهچیز را غیر قابل تحملتر میکنند.
صبحشد: درست همان زمانی که جامعه پزشکی و مردم درگیر انواع و اقسام مشکلات عمومی و مشکلات سلامت هستند به ناگاه گرفتاریهای بیدلیل دیگری هم که به نظر قابل اجتناب میرسند بر سر راه سبز میشوند و همهچیز را غیر قابل تحملتر میکنند.
به ناگاه مورد هجوم گلایهها، پیامها، تلفنهایی قرار میگیری که فلان قرص پیش پا افتاده و قدیمی و ارزان مثلا برای صرع یا برای لرزش، در تمام شهر حتی یک دانهاش هم پیدا نمیشود و داروخانه هم بلافاصله میگوید «خب از دکترش بپرسین به جاش چه دارویی بخوره.»
واقعیت این است که در اینگونه موارد به هیچوجه نمیتوان دارو را ناگهان قطع و داروی دیگری جانشین آن کرد. تمام داروهای اینچنینی باید به تدریج قطع شده و داروی جایگزین هم باید به تدریج اضافه شود. قابل درک نیست که مسوولان دارویی کشور چگونه ممکن است این نکته ساده را درنیابند و به ناگاه مثلا کپسول فنی تویین یا قرص پریمیدون در تمام کشور نایاب شود؟ آیا اساسا درکی از اورژانس دارویی در کشور وجود دارد؟ از همه بدتر آنکه تمام مشکلات اقتصادی اجتماعی سلامت مثل بقیه موارد به مشکل پزشکان و اراده و خواست آنان تقلیل مییابد «از دکترش بپرسین به جاش چه قرصی بخورد؟» موضوع دیگری که بیماران و پزشکان را به همان اندازه میآزارد اینکه داروهای برند به نام معروف بینالمللی به ناگاه نایاب میشوند و داروهایی که نمیدانم تا چه حد ایرانی هستند با نامی شبیه به برند اصلی جای آنها را میگیرند.
بیمارانی که سالها شاید دهها سال است که زندگیشان با یک داروی خاص با نام بینالمللی عجین شده به راحتی نمیتوانند با کمبود آن کنار بیایند. این داروی خاص سالها پیش تحول بزرگی در زندگی ایشان پدید آورده و تشنج و حملات غیر قابل پیشبینی ایشان را کنترل کرده است.
با این دارو آنها قادر شدهاند رانندگی کرده و به زندگی معمولشان بپردازند، به کمک این داروها قادر شدهاند سرعت قدمهایشان را بیشتر کنند، کارایی را به دستهایشان باز گردانند وکار کنند. آنها همین الان هم تاثیر یک دوز نخوردن دارو را در زندگیشان احساس میکنند. حتی اگر بر فرض دارویی کاملا مشابه همان دارو را هم بخورند تاثیرات روانی غیر قابل انکار است. کما اینکه واقعا بهنظر میرسد تفاوتهایی وجود داشته باشد.
کسی که چند ده سال روزانه چندین ساعت با این بیماران در ارتباط باشد نمیتواند به قضاوتهایی که در مورد تفاوتهای این داروها اظهار میکنند بیتفاوت باشد و آن را در نظر نگیرد.
به خصوص که از مطالعه علمیای که پزشکان به آن اعتماد میکنند ومستقیما این داروها را با هم مقایسه میکنند هم خبری نیست. تنها باید پ.. نبود وحرفها و قولهای مسوولان دارویی کشور را از جان و دل پذیرفت. حالا اگر در یک شرایط رویایی بیمار امکان انتخاب بین داروی برند و ژنریک هر دو را داشت، میشد اطمینان بیماران را بدون مطالعه هم جلب کرد ولی وقتی تنها با همین آن و کشک روبرو هستی هیچ کس به آن چیزی که مجبور شده بخورد اطمینان نکرده، بلکه بسیاری از مشکلات نامربوط را هم به همین دارو مرتبط میکند یک سوال دیگر اینکه راستی چرا این داروهای به اصطلاح ایرانی را (که معلوم نیست چه میزان چرخه تولید یا مواد اولیهشان داخلی است) با اسامیای شبیه به همان داروهای خارجی با اندک تفاوت درست میکنند یعنی اگر خودشان هم مطمئن هستند که آن برند با آن نام مرجع است و بهتر است چرا خود آن دارو را وارد نمیکنند؟
واقعا معلوم نیست چرا داروهای برند به ناگهان نایاب میشوند؟ اگر این موضوع به تحریمها مربوط میشود لااقل اعلام کنند تا بیماران و پزشکان بدانند دارند بخش مهمی از مشکلات تحریم را تحمل میکنند و به همین میزان از این بابت از ایشان تقدیر عملی به عمل آورند، اما اگر مساله سود شرکتهای ایرانی است راهی بیندیشند تا مشکلات و دردسرهای روحی و جسمیای را که با این سود برای مردم و بیماران ایجاد میشود به نحوی جبران کنند.