شنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۰۸:۲۴
کد مطلب : ۶۸۸۵
plusresetminus
«همین‌جا توی خونه، خودم قهوه درست می‌کنم، الکی این‌همه پول ندیم بریم کافه»؛ این جمله را می‌توان به تمام فعالیت‌های فرهنگی و تفریحی خانوارها در سال‌های اخیر تعمیم داد.
روند کاهشی تفریحات در ایران
«همین‌جا توی خونه، خودم قهوه درست می‌کنم، الکی این‌همه پول ندیم بریم کافه»؛ این جمله را می‌توان به تمام فعالیت‌های فرهنگی و تفریحی خانوارها در سال‌های اخیر تعمیم داد: «سینما خیلی‌وقته نرفتم، نمی‌رسم. تنهایی هم که خوب نیست. بخوایم خانوادگی و با دوستامون هم بریم هزینه زیاد می‌شه. حالا فیلمش میاد بیرون توی خونه می‌بینیم. پارک هم که نمی‌شه با بچه کوچیک رفت. بالاخره چشمش یه چیزی می‌بینه. نمی‌شه که نخرم». هرکدام از ما، در چند سال گذشته، چقدر برای فعالیت‌های تفریحی، فرهنگی و آموزشی هزینه کرده‌ایم؟ حتما پاسخ بسیاری از ما، اگر حذف این فعالیت‌ها نباشد، عدد بالایی هم نخواهد بود. گذشته از تجربه‌های فردی، آن‌طور که در آمار رسمی منتشر شده، هزینه تفریح و خدمات فرهنگی در کل هزینه خانوارها کاهشی بوده است. این ریزش در فاصله سال‌های 1396 تا سال گذشته، به‌ویژه بین خانوار شهری مشهود است. از طرفی، با توجه به وضعیت اقتصادی و مشکلات معیشتی، افراد وقتی در تنگنا قرار می‌گیرند، ناگزیر برخی فعالیت‌هایی را که به‌ظاهر غیرضروری است، حذف می‌کنند که این حذف‌شدگی امور مربوط به فرهنگ و اوقات فراغت، در مقیاس بزرگ‌تری تمام جامعه را درگیر کرده و آسیب‌های بسیاری به‌ همراه دارد. مصداق بارز این موضوع نیز توییت وزیر فرهنگ و ارشاد است؛ متولی امور فرهنگی، می‌خواسته در روزهای تعطیل با رئیس‌جمهوری دیدار داشته باشد و در مورد مسائل فرهنگی صحبت کند که به‌ واسطه حضور رئیس‌جمهور در جلسات مهم اقتصادی، امکان این دیدار فراهم نشده است. درواقع غم نان، در اولویت قرار گرفته و مسائل فرهنگ و بحث‌های آموزشی رنگ باخته است. این موضوع به‌ظاهر پیش‌پاافتاده است و هم‌راستا با تأمین معیشت روزمره نیست، اما در درازمدت، آسیب‌های فراوانی را برای جامعه به‌ همراه خواهد داشت.

الهام، با 15 سال سابقه کار، از حذف کافه‌نشینی‌ها به‌عنوان تفریح می‌گوید: «من یادمه چند سال پیش، سال‌ اول، دوم دانشگاه که بودم، با اینکه جایی کار نمی‌کردم و پول‌توجیبی از بابام می‌گرفتم، تازه شرایط مالی ما هم متوسط رو به پایین حساب می‌شد، بازم هر چند روز یه بار با همکلاسی و دوستامون کافه جمع می‌شدیم. اگه برای وعده غذایی نمی‌رفتیم، حداقلش یه آبمیوه یا کیک می‌خوردیم. الان آن‌قدر همه‌چی توی کافه‌ها گرون شده که راستش رو بخواین دلم نمیاد پول بدم. هی می‌گم خب چرا برای یه چایی حداقل 20 هزار تومن پول بدم. نمی‌گم خیلی زیاده‌ها، اما آدم زورش میاد دیگه این مدلی خرج کنه. مگه درآمدم چقدره؟ تازه کلی هم هزینه‌های جدی‌تر دارم که به اون‌ها برسم خیلی هنر کردم. می‌دونین چیه؟ اون چای یا قهوه و کیک مهم نبود، به‌ نظر من اون‌موقع‌ها توی همچین فضاهایی که راحت می‌تونستیم دور هم جمع بشیم، تعامل و همدلی خیلی بیشتر بود. شاید خیلی از دوست‌های الانم که کلی با هم خاطره داریم و خیلی جاها برای هم مفید بودیم رو از همون روزها دارم».

تفریح از نگاه دین و علم

در پایان‌نامه‌ای ارائه‌شده در اسفند 1398، با عنوان سبک زندگی با محوریت تفریحات سالم از دیدگاه قرآن و روایات، درباره نگاه اسلام به تفریح گفته شده: «اسلام به‌عنوان یک دین اکمل دستوراتی را برای رسیدن انسان‌ها به سعادت آورده است. این دستورات متناسب با نیازهای فطری است. به این معنی هم جنبه دنیوی و هم جنبه معنوی مورد توجه انسان بوده، که ازجمله جنبه‌های به‌ظاهر دنیوی تفریح است. حتی تأکید شده اگر بخواهی از انجام عبادات لذت ببری به مسائل تفریح توجه داشته باش. همچنین در برخی از روایات توصیه شده که انسان، برخی از اوقات زندگی‌اش را به تفریح اختصاص دهد. اسلام برای برطرف‌کردن خستگی و ایجاد نشاط و تفریح، راه‌های مناسب و سالمی به ما ارائه کرده است. ما را به سیر و سفر، ورزش، شنا، کارهای متنوع و مفید، دید و بازدید، گفت‌وگوهای علمی و انتقال تجربه، رابطه با فرهیختگان و از همه مهم‌تر، ارتباط با آفریدگار هستی‌ توصیه کرده است».

همچنین، به عقیده روان‌شناسان زمانی که کاری با کراهت یا با درآمد نامناسب انجام می‌شود، فرد متحمل فشار روانی شده و نیاز به تفریح ضرورت بیشتری پیدا می‌کند. اگر این نیاز برآورده نشود، مشکلات فردی، روحی و روانی افزایش یافته و به سطوح کلان‌تر می‌رسد.

با این تعاریف اما به نظر می‌رسد که تفریح در کشور به‌عنوان یک اصل ضروری شناخته نشده است و با توجه به مشکلات اقتصادی، در فهرست تصمیم‌گیری‌های کلان قرار ندارد.

مفهومی ناآشنا به ‌نام تفریح زیر سایه تورم

در کمتر از یک دهه اتفاق افتاد؛ اتفاقی که باعث شد رفته‌رفته سبد مصرفی تمام خانوارها کوچک شده و انتخاب بین اقلام ضروری و ضرورتی‌تر محدود شود. آن‌طور که در گزارش‌ها منتشر شده، تورم در سال‌های اخیر افزایش درخور ‌توجهی یافته و بنا بر اطلاعات مرکز آمار، این نرخ در فروردین 1401، بر اساس سال پایه 1395، 39.2 درصد بوده است. هرچند شیوع کرونا و محدودیت‌های تردد و حضور در فضاهای عمومی مانند رستوران، سالن‌های سینما، تئاتر، کنسرت و...، در کاهش اقبال مردم از چنین فضاهای سرگرمی و تفریحی بی‌تأثیر نبوده، اما نگاهی به نرخ اقلام ضروری و درآمد خانوارها، نشان می‌دهد چاره‌ای جز حذف موارد تفریح و آموزش از سبد خرید خانواده‌ها باقی نمانده است. هرچند بدون آمار و تنها با محاسبه یک روز هزینه زندگی، آن‌هم فقط برای اقلام ضروری، به‌راحتی می‌توانیم به اولویت‌های معیشتی و دلیل حذف تفریح از زندگی‌مان پی ببریم.

در کنار افزایش تورم و کاهش توان مالی خانوارها، متأسفانه در سال‌های اخیر، فعالان فرهنگی و هنری، گلایه‌های فراوانی به وضعیت بودجه‌دهی امور فرهنگی داشتند و اکثر آنها بر این باورند که بودجه‌ فرهنگی و هنری در اولویت نخست قرار ندارد؛ در‌حالی‌که حل بسیاری از مشکلات اقتصادی و اجتماعی در گرو مسائل فرهنگی است. از طرفی، عدم حمایت نهادهای دولتی و تصمیم‌گیران در سطح کلان، باعث شده متولیان امور فرهنگی، هنری و آموزشی، به ‌دلیل هزینه‌های بالای فعالیت‌های خود، این هزینه را از طریق شهریه یا بلیت‌فروشی‌هایی با قیمت‌های بالا جبران کنند که در نهایت باعث می‌شود تفریحات و امور آموزشی فرهنگی، شبیه به کالایی لوکس و دور از دسترس درآیند.

«من سال‌ها یه مؤسسه فرهنگی‌-هنری داشتم. یه سالن اجرای نمایش داشت. کافه داشت. یه کتابخونه کوچیک درست کرده بودیم. کلاس‌های آموزشی هم برگزار می‌کردیم. اینجا پر از جوون بود. واقعا پاتوقشون شده بود. یا می‌اومدن اجرا می‌دیدن، یا اینکه توی کافه همه‌اش به بحثای هنری می‌گذشت. یا اینکه می‌اومدن کلاس که براشون مفید بود. اولش به‌خاطر کرونا مجبور شدیم تعطیل کنیم. بعد که خواستیم بالاخره هرجوری هست فعالیتمون رو ادامه بدیم، آن‌قدر اجاره‌ها بالا رفته بود که دیگه نتونستیم از پس پرداختش بربیایم. تعطیلش کردیم. یادمه اون‌موقع نه‌تنها حمایتی ازمون نشد، حتی بحث مالیات هم برای فعالیت‌های فرهنگی، هنری مطرح کرده بودن. جای اینکه مثلا بیان بگن شما دارید برای ارتقای سطح فرهنگ جامعه تلاش می‌کنید. یه بستری شدید که جوون‌ها جای بی‌کارگشتن، بیان کلاس و آموزش ببینن. دیگه نشد. جمعش کردیم».

اینها گفته‌های یکی از مدیران هنری جوانی است که پس از پایان تحصیلاتش، با هزینه شخصی مؤسسه‌ای فرهنگی-هنری با رویکرد تفریحی و آموزشی تأسیس کرده بود و بر اثر افزایش تورم و مسائل اقتصادی به‌ناچار آنجا را تعطیل کرد.

دیگه قهوه هم نمی‌شه توی کافه سفارش داد

در‌این‌میان پس از شیوع کرونا، محدودیت‌هایی مانند تعطیلی فضاهای عمومی ایجاد شد؛ اما افزایش قیمت بلیت کنسرت‌، سینما، تئاتر، شهربازی و... را نباید نادیده گرفت. در ماه‌های اخیر، قیمت بلیت کنسرت‌ها از صد هزار تومان تا 450 هزار تومان است که این درمورد بعضی اجراها، متفاوت است. از طرفی، اسفند 1400، سینماها با افزایش 50درصدی قیمت بلیت روبه‌رو بودند. این ارقام نشان می‌دهد که خانوارها با حقوق کارمندی و کارگری نمی‌توانند حتی به امور تفریحی بیندیشند، چه برسد به اینکه بخواهند به‌ صورت ماهانه یا گاه‌به‌گاه آن را در برنامه زندگی خود قرار دهند؛ چراکه افزایش هزینه تولید مایحتاج روزانه، سرانه مصرف گوشت، لبنیات، برنج و مرغ –ضروری‌ترین اقلام مصرفی- را کاهش داده و در این شرایط، تفریح، آموزش و مسائل فرهنگی به آخرین اولویت تبدیل می‌شود.

فاطیما، فارغ‌التحصیل کارشناسی ‌ارشد فلسفه‌، تجربه باریستابودن در شاهرود را داشته و کافه‌رفتن از تفریحات اصلی او حساب می‌شده که مدت‌هاست این تفریح در روزهای او کم‌رنگ شده است: «بیشتر از باریستابودن و کارکردن، کافه‌باز حساب می‌شدم و تا قبل از کرونا هر روز می‌رفتم کافه. اون‌ موقع یه برنامه‌ روزانه دورهمی داشتیم که هر روز به یه موضوع خاصی مربوط می‌شد؛ فلسفه، شعر، فیلم. این باعث می‌شد که من وقتم رو خالی کنم که حتما به دورهمی‌ها برسم. خب برای صاحب کافه هم سود داشت دیگه. کسی که می‌اومد اونجا حتما چیزی سفارش می‌داد؛ اما خب اول به ‌خاطر کرونا این برنامه کنسل شد. بعدش هم که محدودیت‌ها کمتر شد و کافه‌ها باز شدن، تعداد آدمایی که می‌رفتن اونجا کمتر شده بود که اولین دلیلش همین عادت به فاصله اجتماعی و کرونا بود. منی که کافه‌رو هم بودم، خیلی کمتر می‌رم چون همه‌چیز گرون‌تر شده. مجبورم برای تأمین چیزای مهم‌تری که لازم دارم، هزینه‌های جانبی رو کمتر کنم. من کافه رو به ‌خاطر قهوه می‌رفتم، یعنی خیلی ارزون حساب می‌شد؛ ولی گاهی غذا هم سفارش می‌دادم و بعضی روزها می‌شد که دو بار می‌رفتم کافه، با این حال خیلی بهم فشار نمی‌اومد. الان فقط قیمت قهوه رو هم در نظر بگیریم انقدر رفته بالا که حتی یه بار در روز هم برای قشر متوسط راحت نیست که درآمد محدودی داره و کلی هزینه جانبی. من خودم بشخصه ترجیح می‌دم توی خونه قهوه درست کنم، راستش رو بخوای وقتی قیمت قهوه توی کافه رو می‌بینم، دیگه از گلوم پایین نمی‌ره. می‌بینم بین دوستام هم کافه‌رفتن کمتر شده. یه چیز دیگه هم هست. توی شهر ما –شاهرود- تعداد جاهایی که بشه تفریح کرد خیلی کمه. کلا شهر کوچیکه، امکاناتش کمه، تفریحات هم خیلی محدوده. کافه زیاد داره نسبتا. چند تا کافه بودن که به‌ خاطر فضا و حیاطش، تقریبا پاتوق شده بود و یه کم شلوغ‌تر از بقیه. اما الان اونها هم کمتر مورد استقبال قرار می‌گیرن، قطعا قضیه اقتصادی توش تأثیر داشته، اما یه نکته مهم هست، وقتی جایی جز کافه برای تفریح نداری، اونجا هم به‌مرور برات کسل‌کننده می‌شه، اون‌ وقت برای تنوع، فقط می‌تونن نهایتا کافه رو عوض کنن. این شاید یکی دیگه از دلایلی باشه که کافه‌های پاتوق، خلوت بشه».

آمارها چه می‌گویند؟

تشدید فقر و افزایش نابرابری‌ها سفره اغلب خانوارها را به‌تدریج چنان کوچک کرده که اولویت و اهمیت تأمین غذا و سرپناه، به حذف هزینه‌های کمتر ضروری از قبیل اوقات فراغت، تفریح، فرهنگی و سفر منجر می‌شود. آن‌طور که در گزارش‌های آماری منتشر شده، هزینه‌های سالانه یک خانوار شهری به ‌طور کلی به دو دسته هزینه‌های خوراکی و دخانی و هزینه‌های غیرخوراکی تقسیم می‌شود که بیشترین سهم در این مصرف مربوط به هزینه‌های غیرخوراکی است که شامل مسکن، پوشاک و کفش، بهداشت و درمان، تفریحات و سرگرمی و... می‌شود. آمار سال‌های ۹۱ تا 99 نشان می‌دهد که در کل هزینه‌های یک خانوار شهری کمترین سهم مربوط به تفریح و سرگرمی است که هر سال نسبت به سال قبل کاهش پیدا می‌کند. این ریزش در فاصله سال‌های ۱۳۹۶ تا سال گذشته به‌ویژه بین خانوار شهری بسیار مشهود است. این در حالی است که در خانوارهای شهری در سال ۱۳۹۶،‌ سهم تفریح و سرگرمی از کل هزینه خالص خانوارها 2.89 درصد بوده که در ۱۳۹۷ به 2.85، ۱۳۹۸ به 2.43 و در ۱۳۹۹ به 1.91 درصد کاهش یافته است. درباره خانوارهای روستایی اما تفریح و سرگرمی در سبد هزینه‌ها در این چهار سال فراز‌و‌نشیب داشته؛ اما در مجموع در سال 1399 با یک افت چشمگیر همراه بوده است. به‌ طوری ‌که سهم هزینه تفریح و سرگرمی در سال ۱۳۹۶، 1.85 درصد از کل هزینه‌های خانوار روستایی بوده و در سال بعد این رقم به 1.79 درصد کاهش پیدا می‌کند؛ اما در سال ۱۳۹۸، ‌هزینه تفریح و سرگرمی برای خانوارهای روستایی رشد خوبی داشته و به 2.85 درصد می‌رسد؛ ولی دوباره در سال گذشته یعنی سال 1399 به 1.59 درصد از کل هزینه‌های خانوار کاهش پیدا می‌کند.

از طرفی، آمارهای منتشرشده درباره تورم، رقم‌های خوشایندی را نشان نمی‌دهند. طبق گزارش مرکز آمار ایران، نرخ تورم سالانه ۳۹.۲، ماهانه ۳.۳ و نقطه به نقطه ۳۵.۶ درصد بوده است. تورم نقطه‌به‌نقطه که نشان می‌دهد هزینه خانوارها برای تأمین کالا و خدمات نسبت به فروردین سال گذشته چه میزان تغییر داشته است. مینا، فارغ‌التحصیل گرافیک است. او تا چند سال گذشته، شرایط مالی خوبی داشته که به‌ گفته خودش، این سال‌ها تمام زندگی‌اش را تعطیل کرده و فقط کار می‌کند. باز هم زمان و هزینه کم می‌آورد «من سال 81، دانشجوی گرافیک بودم. یادمه که استادها خیلی تأکید می‌کردن که بریم گالری‌گردی. اون موقع با اینکه شاغل نبودم و گاهی پاره‌وقت کار می‌کردم؛ اما می‌تونستم به‌راحتی هر هفته یا هر دو هفته برای نمایشگاه‌رفتن برنامه‌ریزی کنم. به‌علاوه کافه‌‌نشینی بعدش. تازه من اون‌ زمان محل زندگیم خارج از تهران بود؛ یعنی هزینه جابه‌جایی هم داشتم؛ اما الان، نه‌ اینکه نتونم هزینه رفت‌وآمد بدم؛ اما وقت نمی‌کنم. یه جا کار ثابت دارم و چند جا پروژه‌ای دارم کار تحویل می‌دم. همه‌ش دارم می‌دوم که کارام رو بتونم به موقع تحویل بدم که پروژه رو ازم نگیرن. یک‌ ساعت هم برام یک ساعته».

همین‌ که بتونم شکم زن و بچه رو سیر کنم، کافیه!

گذراندن اوقات فراغت کودکان و نوجوانان، یکی از مسائل مهم و اساسی است که باید به آن پرداخته شود. این گروه، در حال رشد هستند و نیازمند به آموزش و تفریحی که برطرف‌کننده نیاز روحی-روانی آنها باشد. این نیاز، با فرارسیدن تابستان و پایان مدرسه‌ها به اوج خود می‌رسد و یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های خانواده‌ها به شمار می‌رود. حل این دغدغه، به‌تنهایی از عهده والدین ساخته نیست و باید نهادها و سازمان‌ها با ایجاد امکاناتی مثل تشکیل اردوها، کانون‌های هنری، سازمان‌های ورزشی، کاروان‌های سیاحتی و امثال آن به کمک والدین بیایند.

«شما یه نگا به قیمت‌ها بنداز. واقعا همین‌که بتونم شکم زن و بچه رو سیر کنم باید روزی صد بار خدا رو شکر کنم. دیگه به‌نظرتون می‌تونم ببرمشون تفریح؟ این روزها، پس از واریز حقوق، اگه مالک باشید که چند پله از بقیه جلوترید، اگر هم مثل من مستأجر که باید بخش قابل‌توجهی از حقوق رو صاف واریز کنیم به حساب صابخونه. تازه قسط وام هم که همه‌مون داریم. تازه اگه شانس بیاریم قسط عقب‌افتاده نداشته باشیم. حالا شما خرید روزمره و هزینه جابه‌جایی و کرایه تاکسی و اینا رو هم حساب کن. تازه خدا باید بهمون نگاه کنه و توی ماه مریضی نداشته باشیم که درگیر دوا و درمون بشیم. من دو تا بچه دارم. فکر کن برنامه‌ریزی کنم یکی رو بفرستم یه کلاس آموزشی. اون یکی نمی‌خواد؟ توی این اوضاعی که هفته اول ماه حقوقم تموم می‌شه، مگه چقدر می‌مونه که بخوام کلی هم پول بدم شهریه کلاس دو تا بچه که آیا چیزی یاد بگیره آیا نه. نمی‌گم لازم نیستا. بخدا دلم کباب می‌شه می‌رسم خونه می‌بینم بچه بی‌حوصله یه گوشه نشسته داره یا با گوشی سروکله می‌زنه یا پای تلویزیونه. خب می‌فهمم دلش تفریح می‌خواد. اما دیگه گذشت اون‌موقع‌ها که تابستونا همه خانواده‌ها بچه‌هاشون رو می‌فرستادن کلاس موسیقی، نقاشی، ورزش. گاهی یکی توشون موفق می‌شد، گاهی هم نمی‌شد. الان اما برای هزینه‌ آب‌خوردن هم باید محاسبه کنی که سود و زیانش چقدره. مگه می‌شه همین‌طوری پول هدر بدی. اصلا مگه پول می‌مونه که هدر هم بدیم».

مجتبی، کارمند اداره پست، 43ساله است که همسر و دو فرزند دارد. او هم به‌‌گفته خودش، تمام تلاشش را بدون لحظه‌ای کوتاهی‌کردن می‌کند تا بتواند حداقل نیازهای زندگی خود و خانواده‌اش را فراهم کند.

نشاط که برود، فرسوده می‌شویم

آن‌طور که در تعاریف مختلف از تفریح گفته شده، نیاز به تفریح امری طبیعی و فطری است و باید در تمام دوران عمر برآورده شود و در هر سنی تفریح مناسب، لذت‌بخش و نشاط‌آور است. هرچه کارها و فعالیت‌های اجتماعی، تلاش‌های تحصیلی و حرفه‌ای بیشتر باشد، احتیاج به تفریح بیشتر احساس می‌شود. زیرا در اثر کار اعصاب خسته شده و تفریح باعث می‌شود که انسان نیرویی تازه همراه با نشاطی نوین به دست آورد و آمادگی بیشتری برای کار و فعالیت پیدا کند. این تعریف در حالی ارائه می‌شود که امروز، بسیاری از ما یا اطرافیانمان، ناچار به افزایش ساعت کار خود شده‌ایم.

علی، صاحب سوپرمارکتی قدیمی در محل که مشتریان ثابت خود را دارد، از وضعیت کار و ساعات بی‌کاری خود می‌گوید: «من قدیم یه شریک داشتم. دو تا شاگرد. یکی‌شون کارای مغازه رو می‌کرد، اون یکی هم سفارش مشتری‌ها رو می‌برد. شریکم که وقتی خواست ازدواج کنه پول لازم داشت. سهمش رو خریدم. بازم اون موقع خوب بود. شاگردام رو نگه داشته بودم. اما بعدش مجبور شدم یکی رو پاره‌وقت برای سفارش مشتری‌ها نگه دارم. شما حساب کن که چقدر مشتری توی روز از دست می‌دم. چون دست‌تنهام، کسی نیست خریدهاشون رو ببره. از یه طرف دیگه، انقد جنس‌ها گرون شده که خودم روم نمی‌شه به مشتری قیمت بگم. اصلا خیلی از جنس‌های باکیفیتی که می‌آوردم رو دیگه نمی‌آرم. مشتری نیست. کسی نمی‌خره؛ نمی‌تونن بخرن یعنی. خودمم که از صبح تا 12 شب تکون نمی‌خورم از مغازه. قبلا که شریکم بود، توی هفته شیفتی می‌اومدیم. حداقل هفته‌ای چند روز توی ماه هم اکثرا می‌رفتیم شهرستان، تفریح و دیدوبازدید خانواده. الان که دیگه هیچی. تا سر خیابون هم نمی‌تونم برم. می‌رسم خونه بچه‌ها خوابن. خانومم که به‌خاطر اینکه تنها نباشه، اکثرا می‌فرستم خونه مامانش اینا. این شد زندگی آخه؟ این وسط خب طبیعیه یادم بره اصلا تفریح چی بوده. تفریح بچه‌هام اینه که قول بدم یه شب زودتر برم خونه باهاشون بازی کنم. یا اینکه مثلا صبح دیرتر بیام مغازه. همین؛ والسلام».

سفر؛ خاطرات دور کودکی

سفر، همواره از مهم‌ترین گزینه‌های تفریح بود که هر خانواده‌ای با توجه به سبک و شرایط خود، برای آن برنامه‌ریزی می‌کرد. معمولا تمام ما تابستان‌ها را با سفرهای یک‌هفته‌ای تا حتی سه‌ماهه به خاطر می‌آوریم. گاهی هم خودمان میزبان خانواده‌ای می‌شدیم که از شهر دیگری آمده بودند و پس از آن، همراه آنها ما به شهرشان می‌رفتیم. در واقع این خاطرات یادآور توانایی تعامل و میزبانی ما در سال‌های دور است. چیزی که امروز به‌واسطه فشارهای اقتصادی و اجتماعی، یا از حوصله‌مان خارج است یا اینکه اگر هم بخواهیم، توانایی مالی برای چنین هزینه‌هایی نداریم. پیش از این شاید به‌راحتی می‌توانستیم برنامه‌ریزی کنیم که در تعطیلات تابستان یا عید، برای مدت مشخصی به شهر خاصی سفر خواهیم کرد، اما امروز، فقط زمانی می‌توانیم به سفر فکر کنیم که یا خویشاوند و آشنایی در شهر دیگری داشته باشیم یا با تخفیف تورهای مسافرتی مواجه شویم که آن هم در گرو مرخصی از کار است. هرچند این سال‌ها سبک سفرهای طبیعت‌گردی و اقامت در چادرها با هزینه‌های کمتر جا افتاده است اما برای این موضوع در قدم اول آموزش لازم است و در قدم مهم بعدی، داشتن تجهیزاتی نیاز است که بتوانیم در هوای گرم، سرد و شرایط طبیعت، اقامت داشته باشیم که تمام این موارد، هزینه‌بر است، تازه اگر هزینه رفت‌وآمد و خوردوخوراک را نادیده بگیریم.

انرژی بچه‌ها که خالی نشه، جرم و جنایت زیاد می‌شه

محمد، بازنشسته اداره دولتی، دوره کنونی را بسیار متفاوت از زمان خودش می‌داند و از شرایط تفریح کودکان و نوجوانان می‌گوید: «از قدیم یادمه می‌گفتن بذارید بچه‌ها توی مدرسه و باشگاه و پیش همسن‌وسالاشون بازی کنن و انرژی‌شون رو تخلیه کنن. من بچه که بودم، از صبح تا شب، توی کوچه فوتبال بازی می‌کردیم، بزرگ‌تر هم که شدم می‌رفتم تابستونا کارای فنی یاد می‌گرفتم یا اینکه پولامون رو جمع می‌کردیم با دوستامون می‌رفتیم سینما آخر هفته‌ها. مسافرت و رفت‌وآمد و بگو و بخند هم که سر جاش بود. الان بچه‌ها رو می‌بینم اعصابم خرد می‌شه. همه‌ش پسر نوجوون کنج خونه‌ست سرش توی گوشیه. بیرون می‌آد اصلا بلد نیست ارتباط برقرار کنه. آینده‌ش هم که با این وضع گرونی‌ها معلوم نیست چی می‌شه. حتی انگیزه نداره یه باشگاه بره. اصلا بخواد هم بره از کجا بیاره ماهی یه میلیون، حالا یکم کمتر یا بیشتر بخواد شهریه بده. نتیجه‌ش می‌شه این‌همه جوون معتاد که انواع و اقسام مواد شیمیایی رو تجربه کردن. آدم دلش آتیش می‌گیره می‌بینتشون. والا نسل ما همه‌جور تفریحی داشت. حتی اون خانواده فقیر هم می‌تونستن آخر هفته غذا درست کنن برن پارک دور هم بخورن. الان غذا برای خانواده خودت هم بخوای درست کنی کلی هزینه‌ش می‌شه، چه برسه به دورهمی. واسه همینه انقدر جرم‌وجنایت زیاد شده».

با توجه به گفته‌هایی که بسیاری از آنها روایت مردم کوچه‌بازار و شهروندانی است که شرایط اقتصادی و اجتماعی را بسیار واقعی تجربه می‌کنند، می‌بینیم که تداوم روند فعلی قیمت‌ها و حذف شادی، نشاط و تفریح و آموزش، نه‌فقط در بعد معیشتی که در بعد اجتماعی نیز تأثیرگذار خواهد بود و به آسیب‌های اجتماعی می‌انجامد. این در حالی است که به‌گفته بسیاری از جامعه‌شناسان، سلامت روان یکی از جنبه‌های مهم سلامتی است و تفریح سالم در کنار نقش‌های متعدد خود، می‌تواند اثر قابل‌توجهی بر سلامت روان داشته باشد.
https://sobhshod.ir/vdci.vaqct1avwbc2t.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما