در ماههای اخیر موجی از افشای آزارهای جنسی در ایران به راه افتاده که برخی آن را metoo ایرانی میخوانند.
صبحشد: در ماههای اخیر موجی از افشای آزارهای جنسی در ایران به راه افتاده که برخی آن را metoo ایرانی میخوانند. با توجه به نوپابودن این بحث در جامعه ایران، دغدغههای زیادی در قبال آن شکل گرفته است. برخی افراد روایتها را غیرواقعی دانسته و معتقدند تنها در صورتی این روایتها قابل اتکاست که در دادگاه ثابت شود. اما آیا روایتهای تجاوز و آزار جنسی را تنها زمانی باید باور کرد که در دادگاه به اثبات رسیده باشند؟ سریال Unbelievable یکی از نقصهای این دیدگاه را نشان میدهد.
سریال Unbelievable برگرفته از ماجرایی واقعی است که بر اساس مقاله «داستان باورنکردنی یک تجاوز» ساخته شده است؛ مقالهای که در سال ۲۰۱۵ برنده جایزه پولیتزر شد. ماجرا با «مری» شروع میشود؛ دختر نوجوانی که در خانهاش مورد تجاوز قرار گرفته و تجاوز را به پلیس گزارش میدهد. فرایند تهیه گزارش از سوی پلیس و پرسشهای تکراری، آزمایشها و برخورد پلیس، بهخوبی نشان میدهد چرا بسیاری از زنها تجاوز را گزارش نمیکنند.
کارآگاه مسئول پرونده مری، بعد از اینکه مدرکی مبنی بر تجاوز نمییابد، مدام سعی دارد در گفتههای او تناقض پیدا کند؛ رفتاری که در نهایت موجب میشود مری شکایتش را پس گرفته و به ساختگیبودن روایتش اعتراف کند. او در اقرارنامهای مینویسد که داستان تجاوز را از خودش درآورده و در واقعیت چنین اتفاقی نیفتاده است.
مری به دلیل دروغگفتن به پلیس جریمه میشود و شغل، دوستانش، خدمات رایگان دولتی و بسیاری چیزهای دیگر را از دست میدهد. دو سال بعد، دو کارآگاه به صورت اتفاقی درمییابند پروندههایی که هرکدام جداگانه روی آنها کار میکنند، به هم ارتباط دارند.
کارآگاه رسموسن و کارآگاه دووال در نهایت بعد از یافتن چند پرونده مشابه و صحبت با قربانیها و جمعآوری شواهد بسیار، متجاوز را شناسایی و بازداشت میکنند؛ یک متجاوز سریالی. در میان وسایل او، تعداد زیادی عکس و فیلم از قربانیها یافت میشود. یکی از این عکسها متعلق به «مری ادلر» بود؛ دختری که پیشتر گفته بود داستان تجاوزی که به پلیس گزارش داده بود، ساختگی بوده است.
وکیلی که وکالت مری را برعهده داشت، در دیدار اولشان جمله درخور تأملی گفت: «هیچکس به کسی که ماشینشو دزدیدن نمیگه دروغ میگی، ولی وقتی به تجاوز میرسه...». این موضوع چیزی است که بهطور روزمره با آن مواجه میشویم.
اغلب بعد از انتشار یک روایت آزار جنسی یا تجاوز، شاهد جملاتی نظیر «از کجا معلوم واقعیت داشته باشد؟» هستیم. مشاور مری نیز در همین راستا دیالوگی خطاب به مری داشت که میتواند الگوی درستی برای واکنش به این روایتها باشد: «هیچکس همچین حرفی از خودش نمیسازه مگر اینکه حقیقتی در آن نهفته باشه»؛ نکته بسیار مهمی که باید قبل از تردید درباره روایتها در نظر داشته باشیم؛ اینکه هیچکس به دروغ خود را در چنین موقعیتی قرار نمیدهد؛ موقعیتی که علاوه بر آنکه از طرف بسیاری از افراد مورد سرزنش قرار میگیرد، از سوی بسیاری نیز مورد مؤاخذه قرار گرفته و زیر سؤال برده میشود.
در جایی دیگر از سریال، پسری که در دانشگاه به آزار جنسی متهم شده بود، خطاب به کارآگاهی که از او بازجویی میکرد، میگوید: «وقتی الکی دوره بیفتی بگی تو هم قربانی شدی درحالیکه نشدی، باعث میشه کمک به قربانیهای واقعی سختتر بشه». این دیالوگ خیلی آشناست؛ حرفی است که اکثر آزارگران و متجاوزان در دفاع از خود گفته و ادعا میکنند دلسوز «قربانی واقعی» اند؛ درحالیکه عباراتی مانند «قربانی واقعی» و «آزار واقعی»، همان دامی است که جهان مردسالار حامی متجاوز ساخته تا به واسطه آن، صدای قربانیهای تجاوز را ساکت کند؛ تلهای که باعث میشود بسیاری از افرادی که مورد آزار جنسی یا تجاوز قرار میگیرند، خود را مقصر بدانند.
سریال Unbelievable جزئیات زیادی دارد که هرکدام بهدرستی به نکات دقیقی اشاره میکنند. علاوه بر آن، سریالی است که از آن میتوان نحوه درست واکنش به روایت آزار یا تجاوز را یاد گرفت و فهمید که راه حمایت از آزاردیدهها و افرادی که مورد تجاوز قرار گرفتهاند، چیست و در قبال آنان چه وظیفهای داریم.
در نهایت چیزی که بیشتر از هر چیزی این سریال را از سایر آثار متمایز میکند، نقش و شخصیت زنهاست. در اکثر فیلمها و سریالها حتی اگر زنها شخصیتهای اصلی هم باشند، شخصیتپردازیها عاری از کلیشه نیست و معمولا حداقل یک سکانس با مضمون «عواطف مادرانه» یا سایر کلیشههای جنسیتی در فیلم یا سریال گنجانده شده است؛ چیزی که این سریال حتی نزدیک آن هم نشد و زنها بدون هر کلیشهای فقط زن بودند.