قصاص نفس با درخواست اولیای دم یعنی ورثه مقتول به جز همسر، پس از گرفتن اجازه از رئیس قوه قضاییه انجام میشود.
صبحشد: قصاص نفس با درخواست اولیای دم یعنی ورثه مقتول به جز همسر، پس از گرفتن اجازه از رئیس قوه قضاییه انجام میشود.
قبل از اجرای حکم، پزشک قانونی یا پزشک معتمد در حضور کسی که قاضی اجرای حکم است، محکوم را معاینه میکند و اگر مانعی برای اجرای حکم وجود نداشت، نظرش را اعلام میکند. اگر از نظر وضعیت جسمی، مانعی برای اجرای حکم نبود، به محکوم میگویند اگر درخواست ملاقات با کسی را دارد بگوید. اگر مانع خاصی وجود نداشته باشد، فرد مورد درخواست اعدامی، به زندان دعوت میشود تا ترتیب ملاقات داده شود. اگر محکوم به اعدام، خارجی باشد، برای او از مترجم استفاده میشود.
ساعاتی قبل از اجرای مجازات و ترجیحاً شب پیش از اجرای حکم، اگر محکوم بخواهد، میتواند از خدمات مذهبی استفاده کند یعنی یک فرد آگاه به مسائل مذهبی که معمولا روحانی است یا اگر نبود خود قاضی اجرای حکم، پیش اعدامی میرود و به او تفهیم میکند که اگر توبه یا وصیتی دارد، بگوید. اگر محکوم، مسلمان نبود، آداب دینی و مذهبی مطابق مقررات دین و مذهب خودش توسط رهبر دینی مربوط یا نماینده او انجام میشود. البته اگر هم نبود، مانع اجرای حکم نیست و محکوم، به هر حال اعدام میشود.
بعد از کارهای اولیه، محکوم را به محل اجرای حکم میبرند. اگر خوراکی یا نوشیدنی خواست، باید برایش فراهم کنند مگر اینکه پزشک قانونی به مصلحت نداند یا قاضی اجرای حکم تشخیص بدهد که این درخواست برای تأخیر انداختن در اجرای حکم است. به هر حال باید درخواست اعدامی، نرمال باشد. فرض کنید کسی که دارد اعدام میشود درخواست کباببره یا مثلا مخلوط شیرموز و آبانبه کند. آنوقتِ صبح که حکم را اجرا میکنند، از داخل زندان که معمولا هم در حاشیه شهرهاست، چه کسی میخواهد برای محکوم کباببره یا شیرموز انبه تهیه کند؟ خلاصه اینکه درخواست باید در حد آب و چای و بیسکوییت و کیک و کلوچه و غذای معمولی باشد که بتوان آن را فراهم کرد.
پس از خواندن حکم توسط منشی دادگاه با صدای بلند، حکم را اجرا میکنند و تمام. مجازاتهای اعدام و قصاص نفس به صورت حلقآویز و از طریق طناب دار یا به شیوه دیگری باید باشد که کمترین آزار را برای محکوم داشته باشد. گرچه آییننامه از «شیوه دیگر» هم حرف زده، اما در ایران علیالحساب همان شیوه طناب دار رایج است و اعدام از طریق تزریق مواد کشنده یا استفاده از صندلی الکتریکی و این خارجیبازیها را نداریم.
شکل قضیه هم اینطوری است که طناب را به صورت حلقهشده که قطعا همه شکلش را دیدهاند از جای محکمی آویزان میکنند، بعد کله محکوم را داخل آن حلقه میکنند به شکلی که طناب دور گردنش سفت شود. سپس دو کار میتوان انجام داد؛ یا زیر پایش را خالی کنند و یا طناب را بکشند بالا. معمولا در زندانها زیر پا را خالی میکنند، اما اگر اجرای حکم اعدام در جای عمومی یا به اصطلاح در ملاء عام باشد، معمولا طناب دار را با جرثقیل بالا میبرند تا هم فرد بمیرد و هم اینکه همه جسد او را ببینند. خلاصه اینکه مردن اعدامی در شیوه حلقآویز، بر اثر شکستن گردن و قطعشدن ناگهانی نخاع اتفاق میافتد و محکوم بعد از اعدام هم چند ثانیه همچنان دست و پایش تکان میخورد که این به دلیل واکنشهای غیرارادی اعصاب است و بعد از مدتی آرام میگیرد.
اگر دادگاه زمان خاصی را برای اجرای حکم تعیین نکرده باشد، محکوم باید همزمان با طلوع آفتاب اعدام شود. خیلیها میپرسند چرا؟ بعضی در جواب میگویند اجرای حکم حین طلوع آفتاب در روایات و احادیث آمده است، اما به هر حال صرف نظر از اینکه اولین بار چه کسی گفته است اعدام باید در هنگام طلوع آفتاب باشد، الان اینطوری است. ضمن اینکه هر ساعت دیگری هم در قانون مقرر میشد، ممکن بود باز عدهای بگویند چرا این ساعت؟
مأمور اجرای حکم باید قبل از اجرای حکم، آلات و ادوات مثل طناب و گره آن را بررسی کند تا مطمئن شود که محکم است و آمادگی اجرای حکم را دارد. نکته مهم این است که استفاده از هر وسیلهای به جز آنچه که با آن میتوان حکم را اجرا کرد، به گونهای که موجب شکنجه، عذابدادن یا قطعهقطعهکردن اعضای بدن محکوم شود، ممنوع است. علاوه بر این باید کار اعدام را به کاردان سپرد؛ یعنی یک فرد آموزشدیده که در کمال آرامش و بدون خشونت، حکم را اجرا کند.
یکی دیگر از نکات مهم این است که افراد کمتر از هجده سال نباید در محل اجرای حکم حضور پیدا کنند مگر اینکه قاضی اجرای حکم اجازه بدهد.
اگر قاضی اجرای حکم تشخیص داد، مقامات زندان یا مأموران انتظامی باید فیلم یا عکس مراسم اجرای مجازات را تهیه کنند تا در پرونده محکوم، ثبت و نگهداری شود.
حالا اگر فرد اعدامی برای آنکه یک کار خیر هم انجام داده باشد، داوطلب اهدای عضو، قبل یا بعد از اجرای مجازات بود و مانع پزشکی هم برای اهدای عضو وجود نداشت، تکلیف چیست؟ فعلا هیچ کاری نمیتواند بکند، چون این کار باید بر اساس دستورالعملی باشد که این دستورالعمل هنوز تهیه نشده و سر آن بین پزشکان و حقوقدانها دعواست. دکترها میگویند این اتفاق نباید بیفتد، بعضی دیگر از پزشکان و تعدادی از حقوقدانها میگویند مگر چه اشکالی دارد؟
اما یک اتفاق دیگر هم ممکن است بیفتد که قبلا هیچکس احتمال آن را نمیداد، اما هشت سال پیش این اتفاق رخ داد و مدتی فکر همه را مشغول کرد. ماجرا از این قرار بود که صبح ۲۵ مهر سال ۹۲، یک زندانی ۳۵ ساله به نام علیرضا ممقانی که سال ۸۹ به اتهام حمل و نگهداری حدود یک کیلوگرم شیشه دستگیر شده بود، اعدام شد، اما کارمند سردخانهای که جسد علیرضا در آنجا بود، بعد از چند ساعت بهصورت کاملا اتفاقی متوجه شد کاور جسد، بخار کرده و این شروع یک جنجال جدید در تاریخ قضایی ایران بود. اعدامی، زنده شده بود و کسی نمیدانست حالا باید چه کار کرد. البته بعد از اظهارنظرهای فراوان، نهایتا صادق آملی لاریجانی رئیس وقت قوه قضائیه از پیشنهاد عفو برای علیرضا خبر داد و گفت: «نظر اینجانب بر پیشنهاد عفو فرد مذکور از مجازات اعدام با یک درجه تخفیف است.»
این ماجرا نهایتا در آییننامه اجرای احکام پیشبینی شد. الان اگر بعد از اجرای مجازات، اعدامی زنده شد، دیگر خبری از بخشش نیست و حکم دوباره اجرا میشود تا مطمئن شوند که محکوم، مرده است. اگر حکم اعدام باشد که قطعا اجرا میشود و اگر هم قصاص باشد، برای اجرای مجازات نیاز به درخواست مجدد اولیای دم است.
اما کفن و دفن اعدامی چگونه است؟ دقیقا مثل بقیه آدمها. پس از اجرای حکم و تأیید مرگ قطعی توسط پزشک قانونی یا پزشک معتمد، جسد تحویل پزشکی قانونی میشود تا به خانواده یا بستگان فردی که اعدام شده تحویل داده شود. اگر هم کسی را نداشت یا کسی دنبال جسدش نیامد، طبق مقررات شرعی و قانونی دفن میشود و هزینههایش را هم بیتالمال میدهد.