يکشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۰۸:۴۰
کد مطلب : ۳۷۸۰
plusresetminus
گرمای این روز‌ها بی‌سابقه است. صلات ظهر است و خورشید جوری می‌تابد که انگار تا قیام قیامت غروب نخواهد کرد. پسرک ۷، ۸ ساله است.
چرا لایحه حمایت از کودکان مؤثر نیست؟
صبح‌شد: گرمای این روز‌ها بی‌سابقه است. صلات ظهر است و خورشید جوری می‌تابد که انگار تا قیام قیامت غروب نخواهد کرد. پسرک ۷، ۸ ساله است.

ایستاده توی ظل گرما و چشم‌هایش را مدام باریک می‌کند. ماسک ندارد و عرق از شقیقه‌های کوچکش شره می‌کند روی گردنش و بعد در تاروپود تیشرت رنگ‌ورو رفته قهوه‌ای‌اش محو می‌شود؛ «بابام کرونا گرفته، افتاده توی خونه، هر روز فکر می‌کنه دیگه قراره بمیره. با چند تا دوستام میاییم. تا برسیم اینجا ۱۰ صبح میشه. هستیم تا شب. یه ساندویچ برامون می‌خری؟» اسمش عبدالقادر است. خودش چیزی بروز نمی‌دهد، اما به دوستش که از دور صدایش می‌کند عبدالقادر چشم‌غره می‌رود و به اشارت دستی تکان می‌دهد که یعنی نیا سمت ما. مادرت کجاست عبدالقادر؟ «من کار می‌کنم دیگه! مامانم خونه‌ست. اونم مریضه، من خرج خونه رو می‌دم، تازه اجاره خونه هم هست. امروز خیلی کم دشت کردم. به جای این حرفا بیا یه فال بخر.» عبدالقادر یکی از کودکان فال‌فروش تهران است. امروز در میدان ونک است و چه‌کسی از فردایش خبر دارد که کجاست؟

دختربچه گرمازده دیگری جلو می‌آید. موهایش را دم‌اسبی بسته و چشم‌های عسلی روشنش اشک‌آلود است. زمین خورده و آمده سراغ عبدالقادر. نمی‌داند چند ساله است، می‌پرسم از صبح چقدر پول درآوردی، زخم روی آرنج را فراموش می‌کند و کیسه پارچه‌ای که به گردنش آویخته را از یقه پیراهن گشاد و بلندش بیرون می‌کشد.

مچاله پول‌ها را درمی‌آورد؛ تو هم با من می‌شمری؟ می‌شمرم؛ «پنج، ده، دوازده، چهارده، پونزده، بیست، بیست و پنج، بیست و هشت». امروز باید چقدر کار می‌کردی؟ دخترک فقط نگاه می‌کند و عبدالقادر به حرف می‌آید: «هر چی خدا بده شکر. حالا فال نمی‎خری؟» دخترک می‌گوید: «فالام نیتیه‌ها! اول باید نیت کنی.» چشم‌هایم را می‌بندم که نیت کنم، صدای دخترک بلند می‌شود: «مثلا نیت کن فالای امروز من زودتر تموم شه.» لبخند می‌زنم و یکی از فال‌ها را می‌کشم بیرون.

اپیزود دوم؛ همراه تاریکی شب

شب است و تاریکی هجوم آورده است. توی کوچه هیچ چراغی نیست و تنها کورسوی لامپ‌های جلوی خانه‌ها رد باریکی از نور را کف زمین پهن کرده است. پسربچه کم‌سن و سالی بدون ماسک، تا کمر خم شده توی سطل‌های زباله. اسمش شکرالله است.

۱۰، ۱۱ ساله به‌نظر می‌رسد. میلی به حرف زدن ندارد و خسته است؛ به غایت خسته.

پلاستیک‌های از سطل بیرون کشیده را می‌ریزد توی کیسه چرکمرده دو برابر قد و قواره خودش. با اکراه حرف می‌زند. می‌گوید پیش از ظهر با ما‌شینی می‌آید توی محله و کار را شروع می‌کند؛ با سرک کشیدن توی سطل‌های متعفن زباله، با سرک کشیدن در زباله‌هایی که دور از ذهن نیست مدفن ویروس کرونا باشند.

تا جان دارد پلاستیک جمع می‌کند؛ آنقدر که سیاهی شب دوباره از راه برسد. بعد همان راننده به‌دنبالش می‌آید و به پناهگاه می‌روند و تا طلوع سپیده با بچه‌های دیگر زباله‌ها را تفکیک می‌کنند؛ دور از پدر و مادر و هر قوم و خویشی که پناه او باشد.

بعد چند ساعت خواب و دوباره روز از نو، روزی از نو؛ روزی‌ای که خلاصه می‌شود در بطری‌های کثیف رها شده در سطل‌های بلند زباله. شکرالله، دستی به نشانه خداحافظی تکان می‌دهد، کیسه را می‌اندازد روی دوشش و در سیاهی کوچه گم می‌شود.

آمار کودکان کار از ۴۹۹ هزار تا ۹۰۰ هزار نفر

۱۲ ژوئن روز جهانی مبارزه با کار کودک است؛ آن‌هایی که کودکی‌شان خلاصه می‌شود در کوچه‌ها، خیابان‌ها و لابه‌لای ماشین‌های مردم. حالا در یک سال و خورده‌ای که از شیوع ویروس مرگبار کرونا گذشته است و بحران اقتصادی سایه سنگینش را بر سر جهان انداخته، کودکان بیشتری به‌کار اجباری و حتی کار‌های خانگی که نمود اجتماعی ندارد، وادار شده‌اند. برای همین است که شعار امسال روز جهانی مبارزه با کار کودک «اکنون اقدام کنید، کار کودکان را پایان دهید!» انتخاب شده است.

ایران هم یکی از کشور‌های عضو کنوانسیون حقوق کودک است؛ با این حال، همچنان ماجرای کار کودک در ایران و تخلفات ریز و درشت در این حوزه آشکار است. براساس ماده ۷۹ قانون کار، استفاده از افراد کمتر از ۱۵ سال در مشاغل ممنوع است و همچنین براساس ماده ۸۰ همین قانون، کارگری که سنش بین ۱۵ تا ۱۸ سال تمام باشد، «کارگر نوجوان» نامیده می‌شود و در آغاز استخدام باید توسط سازمان تامین اجتماعی مورد آزمایش‌های پزشکی قرار گیرد.

متأسفانه آمار دقیقی از کودکان کار در ایران وجود ندارد؛ به‌ویژه اینکه از سوی مسئولان بهزیستی عنوان شده که بیش از ۸۰ درصد کودکان کار غیرایرانی و عمدتا از اتباع کشور افغانستان هستند.

سال ۹۸، مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی گزارشی منتشر و اعلام کرد بررسی وضع فعالیت کودکان ۱۰ تا ۱۷ ساله کشور در سال ۱۳۹۶ نشان می‌دهد که از حدود ۹ میلیون کودک حدود ۴۹۹ هزار کودک فعال، شاغل و در جست‌وجوی کار هستند که نسبت به سال‌های ۱۳۹۴ و ۱۳۹۵ با افزایش ۹۶درصدی روبه‌رو بوده است.

در ادامه این گزارش آمده است که از میان این کودکان حدود ۴۱۰ هزار کودک شاغل و ۸۹ هزار کودک در جست‌وجوی کار بوده‌اند که نسبت به سال‌های ۱۳۹۴ و ۱۳۹۵ تعداد کودکان شاغل به‌ترتیب ۱۰.۲ و ۱۱.۵ درصد افزایش یافته است.

البته در گزارش‌های غیررسمی و تأیید نشده، تعداد کودکان کار در ایران بیش از این تعداد عنوان شده است. به‌عنوان مثال باشگاه خبرنگاران جوان در گزارشی که در خرداد سال گذشته منتشر کرده است، تعداد کودکان کار در ایران را بین ۳ تا ۷ میلیون کودک تخمین زده است.

اما خرداد ۹۹، منصوره بابایی، کارشناس مسئول امور آسیب‌دیدگان اجتماعی بهزیستی استان قم نیز در یک گفت‌وگوی رسانه‌ای تعداد کودکان کار در ایران را بیش از ۹۰۰ هزار نفر برآورد کرده و گفته بود: «۹۰۰ هزار نفر به‌صورت رسمی ثبت شده‌اند.

از این تعداد نیمی کار ثابت دارند و به‌صورت تمام‌وقت کار می‌کنند و نیمی دیگر به‌عنوان کارگر فصلی در کوره‌پزخانه‌های آجرپزی و قالی‌بافی‌ها مشغول کار هستند. در مجموع ۸۰ درصد کودکان خیابانی، کودکان کار هستند که به‌علت فقر اقتصادی خانواده‌ها، مجبور به‌کار در خیابان هستند و بیشتر آن‌ها در استان‌های خراسان، تهران، لرستان و کردستان به‌سرمی‌برند.».

اما تناقض در تعداد کودکان کار همین‌جا تمام نمی‌شود و روایت سال گذشته حبیب‌الله مسعودی‌فرید، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور از وجود حدود ۷۰ هزار کودک خیابانی در کشور که در ساعاتی از روز به‌کار در خیابان مشغولند، حکایت دارد.

چرا لایحه حمایت از کودکان مؤثر نیست؟

سال ۱۳۹۹ بود که لایحه حمایت از اطفال و نوجوانان بعد از سال‌ها کش و قوس و پیگیری فعالان اجتماعی و حامیان حقوق کودک تصویب و به قانون تبدیل شد. انتظار این بود که با وجود تصویب این قانون، اوضاع نابسامان بسیاری از کودکان در معرض خشونت و کار اجباری، تا حدودی سامان بگیرد، اما به‌نظر می‌رسد در عمل چنین اتفاقی نیفتاد.

هادی شریعتی، حقوقدان و فعال حقوق کودک در این‌باره به همشهری می‌گوید: «با وجود تصویب قوانین حمایتی، همچون قانون حمایت از اطفال و نوجوانان که در آن، ضمن تعریف «بهره‌کشی اقتصادی و وضعیت مخاطره‌آمیز»، نسبت به اقدامات فوری قضایی و حمایتی سازمان‌ها، جهت جلوگیری از سوءاستفاده اقتصادی از کودکان نیز تصریح شده است، متأسفانه مشاهدات ما مشخص می‌کند که وضعیت فعلی کودکان کار در ایران، پیچیده‌تر و خشونت علیه آن‌ها تشدید شده‌است؛ چراکه تصویب قوانین، بدون پشتوانه عملی و برنامه‌ریزی مشخص برای اجرا، کاری عبث و بی‌فایده است.»

او از تغییر شکل مشکلات کودکان کار یاد می‌کند: «فضای ملتهب اجتماعی در چند سال اخیر، مشکلات اقتصادی و فقر باعث شده که مشکلات کودکان کار نیز تغییر شکل دهند. همچنین با شیوع ویروس کرونا، آسیب‌هایی که سال‌ها مورد بی‌توجهی بوده‌است، وخامت بیشتری پیدا کرده و بیش از پیش «جان» این کودکان را نشانه گرفته‌است. جان‌باختن حین کار سخت از بارزترین مصادیق آسیب‌های نوظهور، در حوزه کار کودک است. آمار‌های غیررسمی نیز وضعیت کودکان و نوجوانان درگیر مشاغل سخت، مانند کول‌بری و سوخت‌بری را بحرانی توصیف می‌کنند.»

شریعتی معتقد است که شیوع کرونا بر تعداد کودکان کار اضافه کرده است: «گزارش‌ها نشان می‌دهد که بعد از شیوع کرونا، به‌دلیل مدیریت نادرست دستگاه‌های مسئول و ناکارآمدی سیستم آموزشی، تعداد کودکانی که از چرخه تحصیل خارج شده و به‌کار روی آورده‌اند، افزایش داشته‌است. تمام این موارد و موارد مشابه دیگر، نشان‌دهنده آن است که سیستم حمایتی کشور به‌خصوص وزارت رفاه و نهاد‌های زیرمجموعه آن مثل سازمان بهزیستی، در مسیر معکوسی قرار گرفته‌اند و درواقع نتوانسته‌اند طی این سال‌ها وظایف قانونی خود را در قبال کودکان کار به‌درستی ایفا کنند، غفلت و بی‌توجهی یکی از انواع خشونت است که از سمت نهاد‌های مسئول بر این کودکان وارد می‌شود. همچنین با عادی شدن کار کودک و غلبه بی‌تفاوتی اجتماعی، از سمت جامعه نیز شاهد این بی‌توجهی‌ها‌هستیم».

نقش دولت در رابطه با کودکان کار

رایحه مظفریان، جامعه‌شناس و فعال حقوق کودک درباره وضعیت کودکان کار به همشهری می‌گوید: «متأسفانه در ایران روی حقوق کودک سرمایه‌گذاری نمی‌شود. دلیل عمده‌اش هم این است که دولت‌ها عموما بار رسیدگی به آسیب‌های اجتماعی ازجمله کار کودکان را به دوش نهاد‌های غیردولتی و سازمان‌های مردم‌نهاد گذاشته است.

در جوامع پیشرفته دولت کمک حال سازمان‌های مردم‌نهاد است؛ هم به لحاظ مالی و هم حمایت‌های اجرایی؛ از صدور مجوز گرفته تا سایر اقدامات مورد نیاز. اما در ایران تعامل میان دولت و سازمان‌های مردم‌نهاد همواره در حالت تعلیق است.»

او به افزایش آسیب‌های اجتماعی که کودکان کار را تهدید می‌کند، اشاره کرد و گفت: «کار کودک یکی از ده‌ها معضل کودکان است و امکان صحبت در مورد بسیاری دیگر از موضوعاتی که حیات جسمی و روحی کودکان را تهدید می‌کنند، نداریم.»

مظفریان افزود: «کرونا به افزایش مشکلات اقتصادی و فقر در جوامع دامن زده است و در شرایطی که ما امکان شناسایی درست کودکان کار و حمایت‌های اقتصادی از آن‌ها را در ایران نداریم، طبیعتا کار کودکان نیز در این دوره بیشتر شده است؛ این درحالی است که در دوران کرونا دسترسی سازمان‌های مردم‌نهاد نیز به این کودکان محدود و سخت‌تر شده است. هم امکانات مالی این سازمان‌ها محدود شده و هم به لحاظ بهداشتی، امکان تحرک افراد داوطلب در مناطق نگهداری از این کودکان کمتر شده است.»

انتهای پیام/
https://sobhshod.ir/vdcj.oetfuqeaysfzu.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما