صبحشد: بحران اقتصادی و عوامل و رخدادهای اجتماعی دیگر در چند سال اخیر هشدار میداد که نگران افزایش مشکلات سلامت روان و خودکشی در آینده باشیم.
با بروز همهگیری جهانی کووید١٩، عوامل آسیبرسان دیگری نیز اضافه شد. اضافهشدن عوامل استرسزای مرتبط با همهگیری، مانند فشار اقتصادی مضاعف، انزوای اجتماعی و دوری از دوستان و اقوام، اضطراب از ابتلای عزیزان و خود، داغدیدگی و سوگِ ازدستدادن عزیزان و آشنایان، انتظار داغدیدگی در آینده به خاطر چنین فقدانهایی، عدم قطعیت درباره آینده و طولانیشدن و تجمیع اثرات این عوامل چندلایه، پیچیده و همافزاینده وضعیت را برای تمام جامعه مخاطرهآمیزتر از قبل کرده است.
در این میان، گروههایی از جامعه، بهدلیل شرایط خاص خود، بیشتر در معرض فشار بودهاند و میبایست از نظر بروز بحرانهای روانی و خودکشی مورد توجه خاص قرار گیرند و حمایتها و مداخلات روانی-اجتماعی متناسب برای آنان در نظر گرفته شود.
کادر درمان از سویی بهطور روزمره شاهد اثرات فاجعهآمیز این همهگیری و ابتلا و مرگ بیمارانشان هستند که فشار روانی فوقالعادهای را به آنان وارد میکند و از سوی دیگر، خودشان در معرض ابتلا به بیماری و انتقالش به خانواده خود بودهاند.
به دلیل این عوامل و نیز بروز پیکهای متعدد همهگیری و حجم زیاد کاری و بار مسئولیت نامتناسب و زیاد، نبود حمایتهای لازم و تنشها و عوامل فشارزای دیگر در محیط کار، نیروی جسمی و روانیشان برای مقابله با این شرایط بیش از پیش تحلیل رفته است.
طبیعی است که این گروه در معرض آسیبهای جدی و نیازمند مراقبت و توجه خاص هستند. گروههای اجتماعی دیگر، مانند گروههای نابرخوردار و آسیبپذیر از نظر اقتصادی، نیز به شکلهایی خاص خود در معرض تجمیع اثرات مخرب این عوامل بودهاند.
ازدستدادن شغل و درآمد، اجبار به حضور در موقعیتهای پرخطر برای تأمین معاش و نبود حمایتهای اقتصادی و اجتماعی لازم باعث میشود که این گروه نیز بهطور خاص در معرض آسیبهای روانی ناشی از همهگیری باشند.
اخبار اخیر درباره موارد خودکشی در کادر درمان یا در کل جامعه را باید جدی گرفت و برای آن چارهای اندیشید. بروز این پدیده قابل پیشبینی و مستلزم اقدامات خاص و جدی بوده است.
اکنون، در شرایط بحرانیِ منحصربهفردی بهسر میبریم که تجربه چندانی در آن نداریم. به همین خاطر، برونرفت از آن نیز از مسیرهای آزموده و آشنای قبلی ممکن نیست. مدیریتکردن بحران سلامت روان در این روزها نیاز به احساس مسئولیت و خلاقیت دارد.
نه انکار و عادی جلوهدادن این واقعیات، نه واگویی مکرر چیزهایی که در کتابهای درسی خواندهایم، نه موجهای اقدامات نمایشی و زودگذر، نه بسندهکردن به راهحلهای موقت و برنامههایی که متناسب با شرایطی با ثبات نسبی و معمول است و نه سیل گزارشها و مصاحبهها برای آنکه بگوییم کارهایی کردهایم کارستان، به کارمان نمیآید.
هم نظام سلامت و هم سایر نهادها و بخشهای جامعه برای محدودکردن این پدیدهها وظیفه دارند.
به خاطر داشته باشیم که در این بحران، سلامت بدون درنظرگرفتن سلامت روان معنا ندارد و به خاطر داشته باشیم که تابآوردن این همه عوامل آسیبرسان ممکن نیست، مگر اینکه همه مراقب یکدیگر باشیم. افراد و نهادهای مسئول باید به وظیفه خود در قبال سلامت روان جامعه عمل کنند. اما نباید صرفا منتظر آنها ماند. خودمان هم میتوانیم و باید کاری کنیم.
سامان توکلی- روانپزشک
انتهای پیام/
با بروز همهگیری جهانی کووید١٩، عوامل آسیبرسان دیگری نیز اضافه شد. اضافهشدن عوامل استرسزای مرتبط با همهگیری، مانند فشار اقتصادی مضاعف، انزوای اجتماعی و دوری از دوستان و اقوام، اضطراب از ابتلای عزیزان و خود، داغدیدگی و سوگِ ازدستدادن عزیزان و آشنایان، انتظار داغدیدگی در آینده به خاطر چنین فقدانهایی، عدم قطعیت درباره آینده و طولانیشدن و تجمیع اثرات این عوامل چندلایه، پیچیده و همافزاینده وضعیت را برای تمام جامعه مخاطرهآمیزتر از قبل کرده است.
در این میان، گروههایی از جامعه، بهدلیل شرایط خاص خود، بیشتر در معرض فشار بودهاند و میبایست از نظر بروز بحرانهای روانی و خودکشی مورد توجه خاص قرار گیرند و حمایتها و مداخلات روانی-اجتماعی متناسب برای آنان در نظر گرفته شود.
کادر درمان از سویی بهطور روزمره شاهد اثرات فاجعهآمیز این همهگیری و ابتلا و مرگ بیمارانشان هستند که فشار روانی فوقالعادهای را به آنان وارد میکند و از سوی دیگر، خودشان در معرض ابتلا به بیماری و انتقالش به خانواده خود بودهاند.
به دلیل این عوامل و نیز بروز پیکهای متعدد همهگیری و حجم زیاد کاری و بار مسئولیت نامتناسب و زیاد، نبود حمایتهای لازم و تنشها و عوامل فشارزای دیگر در محیط کار، نیروی جسمی و روانیشان برای مقابله با این شرایط بیش از پیش تحلیل رفته است.
طبیعی است که این گروه در معرض آسیبهای جدی و نیازمند مراقبت و توجه خاص هستند. گروههای اجتماعی دیگر، مانند گروههای نابرخوردار و آسیبپذیر از نظر اقتصادی، نیز به شکلهایی خاص خود در معرض تجمیع اثرات مخرب این عوامل بودهاند.
ازدستدادن شغل و درآمد، اجبار به حضور در موقعیتهای پرخطر برای تأمین معاش و نبود حمایتهای اقتصادی و اجتماعی لازم باعث میشود که این گروه نیز بهطور خاص در معرض آسیبهای روانی ناشی از همهگیری باشند.
اخبار اخیر درباره موارد خودکشی در کادر درمان یا در کل جامعه را باید جدی گرفت و برای آن چارهای اندیشید. بروز این پدیده قابل پیشبینی و مستلزم اقدامات خاص و جدی بوده است.
اکنون، در شرایط بحرانیِ منحصربهفردی بهسر میبریم که تجربه چندانی در آن نداریم. به همین خاطر، برونرفت از آن نیز از مسیرهای آزموده و آشنای قبلی ممکن نیست. مدیریتکردن بحران سلامت روان در این روزها نیاز به احساس مسئولیت و خلاقیت دارد.
نه انکار و عادی جلوهدادن این واقعیات، نه واگویی مکرر چیزهایی که در کتابهای درسی خواندهایم، نه موجهای اقدامات نمایشی و زودگذر، نه بسندهکردن به راهحلهای موقت و برنامههایی که متناسب با شرایطی با ثبات نسبی و معمول است و نه سیل گزارشها و مصاحبهها برای آنکه بگوییم کارهایی کردهایم کارستان، به کارمان نمیآید.
هم نظام سلامت و هم سایر نهادها و بخشهای جامعه برای محدودکردن این پدیدهها وظیفه دارند.
به خاطر داشته باشیم که در این بحران، سلامت بدون درنظرگرفتن سلامت روان معنا ندارد و به خاطر داشته باشیم که تابآوردن این همه عوامل آسیبرسان ممکن نیست، مگر اینکه همه مراقب یکدیگر باشیم. افراد و نهادهای مسئول باید به وظیفه خود در قبال سلامت روان جامعه عمل کنند. اما نباید صرفا منتظر آنها ماند. خودمان هم میتوانیم و باید کاری کنیم.
سامان توکلی- روانپزشک
انتهای پیام/