یک سرنخ‌ مهم از بحران سلامت در کشور

بابک زمانی - نورولوژیست
دوشنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۱ ساعت ۰۹:۰۱
کد مطلب : ۶۴۳۷
plusresetminus
اگر می‌خواهید روند در تناقض افتادن شکل با محتوا را نشان و توضیح دهید چگونه شکلی که باعث شکوفایی محتوا شد می‌تواند تبدیل به دستبند و پابندی برای آن شود، می‌توانید از داستان پزشکی معاصر کشور ما به‌خصوص بخش سرپایی و مطب‌دارانه آن مثال بزنید؛ آن‌گاه -اگر موفق بشوید- نه‌تنها به یکی از سرنخ‌های بحران سلامت در کشور دست پیدا کرده‌اید، بلکه یک مسئله دیرین و دشوار فلسفی هم برای شما ملموس و در عقل‌رس قرار گرفته است.
یک سرنخ‌ مهم از بحران سلامت در کشور
اگر می‌خواهید روند در تناقض افتادن شکل با محتوا را نشان و توضیح دهید چگونه شکلی که باعث شکوفایی محتوا شد می‌تواند تبدیل به دستبند و پابندی برای آن شود، می‌توانید از داستان پزشکی معاصر کشور ما به‌خصوص بخش سرپایی و مطب‌دارانه آن مثال بزنید؛ آن‌گاه -اگر موفق بشوید- نه‌تنها به یکی از سرنخ‌های بحران سلامت در کشور دست پیدا کرده‌اید، بلکه یک مسئله دیرین و دشوار فلسفی هم برای شما ملموس و در عقل‌رس قرار گرفته است. زمانی که پزشکی تنها نوشتن نسخه‌ای حاوی چند قلم دارو بود و بعدها قراری برای یک عمل جراحی در بیمارستان، پزشکان ایرانی هم راه‌حل دفتری برای مراجعه بیماران را که در اروپا وجود داشت راه‌حل مناسبی دانستند. مراجعات با پیشرفت مدرنیته بیشتر و بیشتر می‌شد و هرچه می‌گذشت عیادت بیماران در منازل‌شان دشوار و دشوارتر می‌شد؛ به‌خصوص که این عیادت بیشتر مخصوص اقشاری بود که توان پرداخت بالاتر داشتند یا اشرافی که طبیب هم مثل دلاک و درشکه‌چی جزء ابواب جمعی ایشان به حساب می‌آمد. توده مردم دسترسی چندانی به این سیستم نداشتند و اینکه اتفاق خاصی هم نمی‌افتاد به این دلیل بود که مداوای طبیب احضارشده آن زمان، اگر مرگ بیمار را تسریع نمی‌کرد تأثیری هم در تأخیر آن نداشت. طبیب بخشی از مناسک این‌جهانی مرگ بود؛ همکار این‌جهانی نکیر و منکر! بنابراین تأسیس و گسترش دفاتر خصوصی طبیبان -مطب‌ها- در یک قرن پیش نشانه‌ای بود از گسترش مدرنیته، تأثیر نسبی مداواها و در دسترس مردم قرارگرفتن خدمات پزشکی. باید گفت بدون تأسیس مطب و جاانداختن تعاریفی مثل نسخه، مهر و امضا و... رخداد طب مدرن در کشور ما امکان‌پذیر نمی‌شد. این یکی از مهم‌ترین و نافذترین مظاهر دانش مدرن در مقابله با بخش‌های خرافاتی سنت‌های ما بود؛ آ‌ن‌قدر نافذ که هنوز هم مورد رشک و حمله نمایندگان آن بخش‌ها به شیوه‌هایی آشکار و نهان است. سایر بخش‌هایی که با دانش مدرن در ارتباط بودند هم از آن الگوبرداری کردند؛ مثل نظام مهندسی و سازمان و شماره‌ای که صادر می‌کند. اکنون صد سال پس از چنین تأسیساتی که بی‌تردید مستلزم شجاعت و پایمردی بنیان‌گذارانش بود، همین شکل کار، به‌شدت با تغییرات و پیچیدگی‌هایی که در کار پزشکی بالینی مدرن پدید آمده و هر روز متحول‌تر از پیش می‌شود در تناقض افتاده است. باید گفت این ظرف ساده دیگر پاسخ‌گوی مظروف پیچیده و هر روز نوشونده پزشکی معاصر نیست؛ با این تفاوت که نه‌تنها شهامت و پویایی بنیان‌گذاران طب نوین امروز مشاهده نمی‌شود، بلکه حتی ضرورت بازنگری در این سیستم و اساسا خود این تناقض هم گویا در نظرگاه بسیاری از پزشکان و مسئولان نیست:

- اگر در آغاز نوشتن چند قلم دارو بر کاغذی کفایت می‌کرد، پیچیدگی درمان‌های مدرن، نحوه تجویز پیچیده‌تری می‌طلبد که باید حاوی دستورالعمل‌ها و توضیحات زیاد و همکاری تکنسین‌های متعدد در اجرای دستورات باشد؛ به‌خصوص که روش‌های غیردارویی هم آن‌قدر متعدد و متنوع هستند که ارتباط ارگانیک با نرس‌ها و تکنسین‌های مسئول این خدمات را اجتناب‌ناپذیر می‌کند؛ افرادی که نمی‌توانند همه در یک مطب جمع شوند.

- اگر در ابتدا یک ورقه مقوایی برای نوشتن چند کلمه شرح حال و دارو کفایت می‌کرد، امروزه ثبت علائم و نظرات پزشک و پزشکان مختلف و ثبت نتیجه همه بررسی‌ها و سوابق بیمار در یک پرونده الکترونیکی خود سیستم بایگانی متمرکزی را می‌طلبد که از توان یک مطب خارج است.

- فاصله کلینیک و پاراکلینیک به طرز اجتناب‌ناپذیری در حال محوشدن است. در بسیاری از موارد بخشی از کار پزشکان را اشتغال به کارهایی تشکیل می‌دهد که در واقع نوعی پاراکلینیک محسوب می‌شوند مثل اندوسکوپی، اکوکاردیوگرافی، نوار عصب و عضله و... . در بسیاری از موارد هم نیاز دارند با پزشکانی که صرفا پاراکلینیک انجام می‌دهند در ارتباط نزدیک باشند. نوشتن یک نوع تصویربرداری و مطالعه نتیجه آن در هفته بعد کاری مربوط به یک قرن قبل به نظر می‌رسد!

- تنوع روش‌های پاراکلینیک نه‌تنها نقش معاینه بالینی و اظهار نظر پزشکان را کمرنگ نکرده، بلکه هر‌چه بیشتر و بیشتر بر اهمیت آن افزوده است. اکنون متخصصانی پدید آمده‌اند که یک بیماری خاص شامل شرح حال و معاینه و یافته‌های پاراکلینیک در اذهان ایشان به شکل یک الگوی جا افتاده شده است. با دیدن آن بیمار و شنیدن شرح حال بلافاصله تشخیص در ذهن ایشان آشکار می‌شود. اگر شما نمی‌توانید توضیح بدهید که به چه دلیل یک «سیب» را بلافاصله به عنوان «سیب» شناسایی می‌کنید، یک متخصص بیماری‌های عصب و عضله که در عرض 30 ثانیه الگوی خاص نوعی دیستروفی عضلانی را شناخته و با دقت اظهار نظر می‌کند می‌تواند چندین ساعت در مورد تک‌تک علائمی که باعث این اظهارنظر و تشکیل این پاترن ناخودآگاه در ذهن او شد برای شما صحبت کند!

راستی چگونه می‌توان بدون استفاده از چنین دستگاه‌های تشخیصی پیشرفته‌ای -منظورم مغز متخصصان مختلف- تشخیص بیماری‌ها را مسجل کرد؟ مشاوره پزشکی و استفاده از نظرگاه‌های مختلف از همان ابتدای روند تشخیص و معالجه هم نکته مغفول در سیستم مطب‌داری ماست. نوشتن مشاوره و مطالعه آن در هفته بعد هم به نظر کاری مربوط به قرن ماضی محسوب می‌شود. در قرن بیست‌و‌یکم ارتباط پزشکان بسیار نزدیک‌تر از این است. راه‌حل البته آشکار است -تأسیس پلی‌کلینیک‌هایی متمرکز که انواع تخصص‌های مرتبط را در خود داشته باشند‌- اما دشواری این کار و گسترش آن در تمام کشور در نظرگاه کسانی که یک‌شبه دستور نسخه الکترونیک صادر کردند قرار نمی‌گیرد. بدون درک دشواری‌ها و پیچیدگی‌های این چرخش بنیادین، هر تلاشی برای اصلاح این سیستم به انتقام جهنمی‌ای منجر خواهد شد که جهل و خرافه صد سال پس از پیروزی ظاهری مدرنیته در این زمینه‌ها دارد از عقل و عقل‌گرایی می‌گیرد. نمونه آن همین نسخه الکترونیک دستوری بدون پشتوانه و زمینه‌سازی!
https://sobhshod.ir/vdcb.fb0urhbaziupr.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما